مدیر سایت IFP: نه منتظر احمدی نژاد باشیم، نه روحانی / ما باید ایران را به جهان معرفی کنیم
سال 1370 ماهنامهی «صفحهی اول» به جمع
نشریات ایران میپیوندد، مدیر مسئول این نشریه که پیش از این سمتهای مختلفی را در
موسسه مطبوعاتی کیهان تجربه کرده، حالا میگوید که این مجله را راه انداخته تا بتواند به صورت مستقل
کار روزنامه نگاری و اطلاع رسانی انجام دهد. سبک و سیاق «صفحهی اول» نسبت به
نشریات همدورهاش متفاوت بود.
این نشریه به جای تولید مطلب، به سراغ ترجمه مطالب مهم نشریات خارجی رفت تا مخاطب فارسی زبان در جریان رویکرد، نگاه و مطالبی قرار بگیرد، که مطبوعات مهم دنیا منتشر میکردند. عمر این نشریه در دهه 80 و با فراگیر شدن اینترنت عملا پایان یافت اما عسکریه اینبار به سراغ ایدهی دیگری رفت، او پایگاه iranfrontpage.com را راه اندازی کرد تا مسیر دیگری را آغاز کند. میزبان او در کافه خبر بودیم تا درباره این ایده و اجرائی شدن آن گفتوگو کنیم:
چرا در ادامه فعالیت مطبوعاتی، هم ابزار را تغییر دادید و به فضای مجازی آمدید و هم مخاطبان خود را در فراسوی مرزها تعریف کردید؟
در واقع دوره انتشار ماهنامه برای ترجمه مطالب غیر فارسی به فارسی با وجود وب سایتها و روزنامهها و خبرگزاریهای مختلف به سر آمده بود. اما یک مشکل اساسی کماکان باقی بود. مشکلی که هنوز هم هست. در حقیقت، دنیا به ما وصل شد، در یک جاده یکطرفه!
چند سالی است که جهان به زبان فارسی، با ما حرف می زند، از خودش نمی گوید بلکه بیشتر از ما می گوید، خبرمان را بین خودمان پخش می کند، اندرونمان را می بیند و آن چیزهایی را که می خواهد و برایش مهم است، از دیدگاه خودش ولی به زبان ما، برایمان تعریف می کند. الزاما" و همیشه غرض ورزانه هم نیست! ضمن آنکه این پیام ها و صداها که برایمان می فرستند، صدای مردم جهان نیست. اصلا" آنها دغدغه مسائل ما را ندارند که بر زوایای زندگی و حیات اجتماعی ایران نور بتابانند. یک پرسش دارم: آیا بخش خصوصی ما حاضر است یک رسانه، با زبان مثلا" چینی یا ژاپنی دایر کند که اخبار و مسائل داخلی کشور های چین و ژاپن را به گوش آن ملت ها برساند؟ دولت ایران، بنا به مصالحی ممکن است چنین کاری را بکند. پس مطمئن باشید که رسانه های فارسی زبان غیر ایرانی، در جهت تأمین مصالح دولت های متبوعشان به رصد و تحلیل مسائل ما نشسته اند.
در مقابل، ما با جهان حرف نمی زنیم، درباره خودمان و به دست خودمان، چیزی برایشان روایت نمی کنیم. ضمنا" در رسانه هایمان، کمتر در باره جهان و مردمانش، حرف می زنیم. کمتراتفاق می افتد که با نگاه خودمان برای مردم خودمان از دنیا و آنچه در آن می گذرد بنویسیم و بگوییم، آنهم از دید خودمان و با با عینک خودمان. حالا از این امر مهم غافلیم هیچ، که غفلت خسارتبارمان در این است که دست به توصیف و تعریف خودمان برای دیگران، اعم از نخبگان و مردم عادی دنیا، اما علاقمند به شناخت ایران راز آلود ، نزده ایم.
در مورد یک سویه بودن ارتباط با جهان گفتید، و گفتید دنیا به ایران وصل شده ولی ما به جهان متصل نشده ایم، چطور و چرا؟
آیا ما توانستهایم در تمام این سالها برای جهان حرف بزنیم؟ من معتقدم نه، نتوانسته ایم. نه از خودمان و اندرون پیدا، آشکار و غیرقابل اختفایمان چیزی برایشان تعریف کرده ایم و نه از آنها برای مردم خودمان روایتی ایرانی، تأکید می کنم «روایتی ایرانی» داشته ایم.
اما، غم انگیز ترین غفلت ما، حرف نزدن و توضیح ندادن درباره خودمان و چگونگی گذران زندگی در این سرزمین است. شما چطور یک توریست خارجی اگر گیر بیاورید، ولو با ایما و اشاره و لکنت زبان، می کوشید او را با کشورتان و مسائلش آشنا کنید؟ خوب! همه که قرار نیست بیایند دم چنگ شما؟ اصلا" لازم نیست بیایند اینجا تا از ما بدانند، بویژه که بی جهت از ما می ترسند، نامردها، آن ها را ترسانده اند! کار رسانه ها، به نیابت از مردمشان، همین توصیف و شناساندن مملکت و ملت شان به دیگر ملت هاست. این وظیفه ی مهم، روی زمین مانده، نمانده؟
ارائه و انتقال پیام جامعه و گروه های مختلف اجتماعی، از اقوام و مذاهب مختلف، سهل است؛ با پیام هایی مثل نامه مهم و تاریخی رهبر معظم انقلاب به جوانان اروپایی و آمریکای شمالی، پیامی که جوهر دین و خمیرمایه فرهنگ ما مردم یعنی آزاد اندیشی را گواهی می داد، چه کردیم؟ آیا ما می توانیم بگوییم که از اهالی دهکده جهانی هستیم؟ پس چرا این زمان و مکان، وقتی نوبت به انتقال پیام ها از این سو به آن سو می رسد، منفجر نمی شود؟ ما، وارد جهان ارتباطات بی مرز نشده ایم، دستمان بیرون در مانده!
چرا غافل بودیم، درحالی که به مسئله مهمی اشاره می کنید ؟
به خودمان سرگرمیم! گاهی پیش خودم فکر می کنم که بزرگترین روزنامه هایمان به بولتن داخلی یک سازمان ، بیشتر شبیه اند تا یک جریده کشوری و سراسری در یک دنیای بی مرزی که پیوسته در حال تأثیر متقابل است! بگذارید به مسئله مهمتری اشاره کنم، حتی نظام آموزشی ما از نگاه به جهان، نگاه فعال و نه منفعل، باز مانده است. کار ما از مدرسه مشکل دارد.
صحنه خالی است که هرکس هرجور خواست و فهمید، با غرض و بی غرض، ایران و ایرانیان را توصیف کند. اینکه آسان است همه کاستی ها را به حساب دشمن بگذاریم. اصلا" چرا از خودمان نمی پرسیم اینهمه دشمن چرا؟ و چرا پروژه ایران هراسی می تواند موفق شود، دشمن قوی است آیا؟ امروز اقتدار در دارایی های مفهومی و قدرت، منشأ معنایی دارد و ما بسیار بیشتر از نفت و معادن طبیعی، از گنجینه معنوی برخورداریم. و جهان تشنه است، حتی دولتمردانش، می خواه بگویم حتی آقای اوبا ما! این کافی نیست که در اتاق دربسته، چند دیپلمات، تحت تأثیر محمدجواد ظریف، این ایرانی مسلمان باهوش قرار بگیرند، شک نکنید که شخصیت ایمانی و ایرانی او در موفقیت مذاکرات هسته ای، مؤثر بوده. بگذریم.
خبر آنلاین - رضا محمدی