+0 به یه ن / بپسند
خبر مرند نوشت: سلام دوستان منظور از نوشتن این مطلب این بود که روز سه شنبه مورخه 1394/5/13 دوهفته نامه باغچه بان بشماره 145 رامطالعه می کردم چون در فکر بودم روز خبرنگار نزدیک است، دنبال درد دل خبرنگاران محترم از زبان خودشان بودم. در این لحظه تیتر پررنگ به چشمم خورد بر این مضموم (ازپرونده تخلفات اعتبار فرهنگیان تا صدور حکم برای یک خبرنگار).
موضوع برایم سوال برانگیز شد. چون در بین مردم سوالاتی مهم و مبهم در مورد تعاونی اعتبار فرهنگیان بی پاسخ مانده است. علاوه براین که صحت و سقم موضوع صندوق فرهنگیان درست باشد یا نباشد مطلب را تا آخر خواندم .
از یک بار خواندن قانع نشدم ، دوباره خواندم. وقتی دومین بار خواندم سوالاتی در ذهنم متجلی شد. اعم از این که :
1) : اگر مطلب آقای اروج امیری ؛ نویسنده و خبرنگار محترم خلاف واقعیت است علاوه بر این که اختلاف سلیقه سیاسی داریم سوالات بی پاسخ در بین مردم چیست ؟
2) : اگر واقعا موضوع تعاونی اعتبار فرهنگیان کذب است چرا مردم و یا سپرده گذاران این تعاونی دارای شکایت بر علیه این تعاونی دارند ؟
3) : به این فکر افتادم افترا و نشر اکاذیب را از منظر فقه مورد بررسی قرار دهم. تا بفهمیم نکند بیان واقعیت ها افترا و نشر اکاذیب است و از منظر فقه و قانون جرم محسوب می شود؟
ولی با دوبار خواندن قانع نشدم برای سومین بار مطلب دو هفته نامه با غچه بان را با تیتر ( از پرونده تخلفات تعاونی اعتبار فرهنگیان تا صدور حکم برای یک خبرنگار) ، خواندم.
با توجه به ابهامات و مسائل موجود در جامعه درمورد عملکرد تعاونی اعتبار فرهگنیان حکم صادره برعلیه یک خبرنگار و با مد نظرقراردادن استدلالات فقهی و قانونی باید در دادگاه تجدید نظر این حکم نقض گردد.
لازم است به استحضار صاحب نظران محترم برسانم در قسمت دوم این مطلب بعداز رسیدن اصل حکم بدست بنده پرواضح مطالب بیان خواهدشد.
تفاوت افترا و نشر اکاذیب از دیدگاه فقه و قوانین حقوقی در چیست؟
پرسش : تفاوت افترا و نشر اکاذیب در فقه و قوانین حقوقی چگونه است؟
پاسخ اجمالی : «افترا» از ماده «فری» در لغت، به معنای دروغ بزرگی که موجب تعجب شود. هم چنین به معنای قذف به زنا نیز آمده است.[1] و در اصطلاح حقوقی عبارت است از:
« نسبت دادن صریح عمل مجرمانه برخلاف حقیقت و واقع، به شخص یا اشخاص معین به یکی از طرق مذکور در قانون، مشروط بر اینکه صحت عمل مجرمانه نسبت داده شده، در نزد مراجع قضایی ثابت نشود».
[1]. طریحى، فخر الدین، مجمع البحرین، محقق، حسینی، سید احمد، ج 1، ص 329، تهران، کتابفروشى مرتضوى، چاپ سوم، 1375ش.
آچار سؤزلر :
هارای نیوز,
زیرشلاق حقیقت گویی,
یک خبرنگار,
خبر مرند,
یک خبرنگار زیرشلاق حقیقت گویی / تفاوت افترا و نشر اکاذیب ازدیدگاه فقه و قوانین حقوقی چیست؟!
قسمت اول / نویسنده : رحیم اصیل میابی
قسمت اول / نویسنده : رحیم اصیل میابی
خبر مرند نوشت: سلام دوستان منظور از نوشتن این مطلب این بود که روز سه شنبه مورخه 1394/5/13 دوهفته نامه باغچه بان بشماره 145 رامطالعه می کردم چون در فکر بودم روز خبرنگار نزدیک است، دنبال درد دل خبرنگاران محترم از زبان خودشان بودم. در این لحظه تیتر پررنگ به چشمم خورد بر این مضموم (ازپرونده تخلفات اعتبار فرهنگیان تا صدور حکم برای یک خبرنگار).
موضوع برایم سوال برانگیز شد. چون در بین مردم سوالاتی مهم و مبهم در مورد تعاونی اعتبار فرهنگیان بی پاسخ مانده است. علاوه براین که صحت و سقم موضوع صندوق فرهنگیان درست باشد یا نباشد مطلب را تا آخر خواندم .
از یک بار خواندن قانع نشدم ، دوباره خواندم. وقتی دومین بار خواندم سوالاتی در ذهنم متجلی شد. اعم از این که :
1) : اگر مطلب آقای اروج امیری ؛ نویسنده و خبرنگار محترم خلاف واقعیت است علاوه بر این که اختلاف سلیقه سیاسی داریم سوالات بی پاسخ در بین مردم چیست ؟
2) : اگر واقعا موضوع تعاونی اعتبار فرهنگیان کذب است چرا مردم و یا سپرده گذاران این تعاونی دارای شکایت بر علیه این تعاونی دارند ؟
3) : به این فکر افتادم افترا و نشر اکاذیب را از منظر فقه مورد بررسی قرار دهم. تا بفهمیم نکند بیان واقعیت ها افترا و نشر اکاذیب است و از منظر فقه و قانون جرم محسوب می شود؟
ولی با دوبار خواندن قانع نشدم برای سومین بار مطلب دو هفته نامه با غچه بان را با تیتر ( از پرونده تخلفات تعاونی اعتبار فرهنگیان تا صدور حکم برای یک خبرنگار) ، خواندم.
با توجه به ابهامات و مسائل موجود در جامعه درمورد عملکرد تعاونی اعتبار فرهگنیان حکم صادره برعلیه یک خبرنگار و با مد نظرقراردادن استدلالات فقهی و قانونی باید در دادگاه تجدید نظر این حکم نقض گردد.
لازم است به استحضار صاحب نظران محترم برسانم در قسمت دوم این مطلب بعداز رسیدن اصل حکم بدست بنده پرواضح مطالب بیان خواهدشد.
تفاوت افترا و نشر اکاذیب از دیدگاه فقه و قوانین حقوقی در چیست؟
پرسش : تفاوت افترا و نشر اکاذیب در فقه و قوانین حقوقی چگونه است؟
پاسخ اجمالی : «افترا» از ماده «فری» در لغت، به معنای دروغ بزرگی که موجب تعجب شود. هم چنین به معنای قذف به زنا نیز آمده است.[1] و در اصطلاح حقوقی عبارت است از:
« نسبت دادن صریح عمل مجرمانه برخلاف حقیقت و واقع، به شخص یا اشخاص معین به یکی از طرق مذکور در قانون، مشروط بر اینکه صحت عمل مجرمانه نسبت داده شده، در نزد مراجع قضایی ثابت نشود».
اما افترا در شرع مقدس اسلام با تحقیق و جست و جو در موارد کاربرد آن در روایات[2] و کتابهای فقهی[3]
در بیشتر موارد به معنای نسبت ناروای زنا و ارتباط نامشروع دادن به اشخاص
میباشد.
چنانکه امام صادق(ع) فرمود: «امام علی(ع) حکم داد که افترا بستن سه گونه است: 1. مردى را متهم به زنا سازد، 2. بگوید مادرش زناکار است، 3. او را به غیر پدرش منتسب سازد، در این افترا، هشتاد تازیانه حدّ است».[4]
«اکاذیب» جمع «کذب»، به معنای گزارش خلاف واقع است، اعم از اینکه آن گزارش، افترای شرعی باشد یا نباشد، انتشار عمومی داده شود یا نشود، اما نشر اکاذیب انتشار عمومی آن گزارش خلاف واقع است، چه اینکه خودش آن نسبت را داده باشد، یا دیگری آن نسبت را داده و ایشان فقط نقل قول کرده باشد، چنانکه در ماده 698 قانون تعزیرات و مجازاتهای بازدارنده از قانون مجازات، بدان تصریح شده است.[5]
با عنایت به ماده 697 که میگوید: «جز در مواردی که موجب حد است»، چنین بدست میآید که قانونگذار هر گونه نسبت خلاف واقع را با شرایط آن افترا دانسته اعم از این که نسبت زنا و ... ، باشد که موجب حد است یا نسبتهای دیگری که دارای حد شرعی نیستند.
نمایندگان مجلس نیز در تفسیر این ماده پیرامون واژه توهین، افترا و نشر اکاذیب، عمومیت این واژه را مد نظر قرار داده و حتی انتشار کاریکاتور و هر نوع مطلب مشتمل بر تهمت و نسبتهای توهین آمیز را از مصادیق آن شمردهاند.
بنابراین بین افترا در قانون و افترا در شرع عموم و خصوص مطلق برقرار است؛ یعنی هر افترای شرعی افترای قانونی محسوب میشود، ولی هر افترای قانونی افترای شرعی محسوب نمیشود.
اما بین نشر اکاذیب و افترای قانونی از جهت صدق بر افراد و مصادیق میتوان گفت؛ تساوی برقرار است، ولی از جهت دیگر با یکدیگر فرق دارند و آن اینکه اگر در موردی شخص به دیگری نسبت ناروایی بدهد و صحت آنرا نیز در دادگاه ثابت نماید بر آن عنوان افترا و کذب صدق نمیکند و از این جهت مجازات نمیشود ولی در صورتی که نشر آن اشاعه فحشا محسوب شود هر چند صحت آنرا به اثبات برساند به استناد تبصره ماده 697 به یک ماه تا یک سال حبس و تا ۷۴ ضربه شلاق یا یکی از آنها حسب مورد محکوم خواهد شد.
شرایط تحقق جرم نشر اکاذیب
جرم نشر اکاذیب از جهت عنصر مادی و برخی از عناصر معنوی،[6] مقید به 4 شرطی است که در مواد 697 و 698 قانون تعزیرات و مجازاتهای بازدارنده از قانون مجازات اسلامی بدین شرح بیان شد: 1. به قصد اضرار باشد، 2. قصدش تشویش اذهان عمومی یا مقامات رسمی باشد، 3. به وسیلهی نامه یا شکواییه یا مراسلات یا عرایض یا گزارش یا توزیع هرگونه اوراق چاپی یا خطی صورت بگیرد. 4. نتواند صحت آن اسناد را ثابت نماید.
ولی از جهت برخی از عناصر معنوی مانند قصد نتیجه (که از آن به سوء نیت خاص تعبیر میشود)، مطلق است؛ یعنی تحقق آن موکول به وقوع نتیجه ضرر یا تشویش نیست. از اینرو قانونگذار برای تأمین این مقصود در بخش اخیر ماده 698 میگوید: «اعم از اینکه از طریق مزبور به نحوی از انحا ضرر مادی یا معنوی به غیر وارد شود یا نه علاوه بر اعاده حیثیت در صورت امکان، باید به حبس از دو ماه تا دو سال و یا شلاق تا ۷۴ ضربه محکوم شود».
................................................................................................................................
چنانکه امام صادق(ع) فرمود: «امام علی(ع) حکم داد که افترا بستن سه گونه است: 1. مردى را متهم به زنا سازد، 2. بگوید مادرش زناکار است، 3. او را به غیر پدرش منتسب سازد، در این افترا، هشتاد تازیانه حدّ است».[4]
«اکاذیب» جمع «کذب»، به معنای گزارش خلاف واقع است، اعم از اینکه آن گزارش، افترای شرعی باشد یا نباشد، انتشار عمومی داده شود یا نشود، اما نشر اکاذیب انتشار عمومی آن گزارش خلاف واقع است، چه اینکه خودش آن نسبت را داده باشد، یا دیگری آن نسبت را داده و ایشان فقط نقل قول کرده باشد، چنانکه در ماده 698 قانون تعزیرات و مجازاتهای بازدارنده از قانون مجازات، بدان تصریح شده است.[5]
با عنایت به ماده 697 که میگوید: «جز در مواردی که موجب حد است»، چنین بدست میآید که قانونگذار هر گونه نسبت خلاف واقع را با شرایط آن افترا دانسته اعم از این که نسبت زنا و ... ، باشد که موجب حد است یا نسبتهای دیگری که دارای حد شرعی نیستند.
نمایندگان مجلس نیز در تفسیر این ماده پیرامون واژه توهین، افترا و نشر اکاذیب، عمومیت این واژه را مد نظر قرار داده و حتی انتشار کاریکاتور و هر نوع مطلب مشتمل بر تهمت و نسبتهای توهین آمیز را از مصادیق آن شمردهاند.
بنابراین بین افترا در قانون و افترا در شرع عموم و خصوص مطلق برقرار است؛ یعنی هر افترای شرعی افترای قانونی محسوب میشود، ولی هر افترای قانونی افترای شرعی محسوب نمیشود.
اما بین نشر اکاذیب و افترای قانونی از جهت صدق بر افراد و مصادیق میتوان گفت؛ تساوی برقرار است، ولی از جهت دیگر با یکدیگر فرق دارند و آن اینکه اگر در موردی شخص به دیگری نسبت ناروایی بدهد و صحت آنرا نیز در دادگاه ثابت نماید بر آن عنوان افترا و کذب صدق نمیکند و از این جهت مجازات نمیشود ولی در صورتی که نشر آن اشاعه فحشا محسوب شود هر چند صحت آنرا به اثبات برساند به استناد تبصره ماده 697 به یک ماه تا یک سال حبس و تا ۷۴ ضربه شلاق یا یکی از آنها حسب مورد محکوم خواهد شد.
شرایط تحقق جرم نشر اکاذیب
جرم نشر اکاذیب از جهت عنصر مادی و برخی از عناصر معنوی،[6] مقید به 4 شرطی است که در مواد 697 و 698 قانون تعزیرات و مجازاتهای بازدارنده از قانون مجازات اسلامی بدین شرح بیان شد: 1. به قصد اضرار باشد، 2. قصدش تشویش اذهان عمومی یا مقامات رسمی باشد، 3. به وسیلهی نامه یا شکواییه یا مراسلات یا عرایض یا گزارش یا توزیع هرگونه اوراق چاپی یا خطی صورت بگیرد. 4. نتواند صحت آن اسناد را ثابت نماید.
ولی از جهت برخی از عناصر معنوی مانند قصد نتیجه (که از آن به سوء نیت خاص تعبیر میشود)، مطلق است؛ یعنی تحقق آن موکول به وقوع نتیجه ضرر یا تشویش نیست. از اینرو قانونگذار برای تأمین این مقصود در بخش اخیر ماده 698 میگوید: «اعم از اینکه از طریق مزبور به نحوی از انحا ضرر مادی یا معنوی به غیر وارد شود یا نه علاوه بر اعاده حیثیت در صورت امکان، باید به حبس از دو ماه تا دو سال و یا شلاق تا ۷۴ ضربه محکوم شود».
................................................................................................................................
[2].
«أَیُّ رَجُلَیْنِ افْتَرَى کُلُّ وَاحِدٍ مِنْهُمَا عَلَى الْآخَرِ
فَقَدْ سَقَطَ عَنْهُمَا الْحَدُّ وَ یُعَزَّرَانِ.»، اشعرى قمى، احمد بن
محمد بن عیسى، النوادر، ص 143، قم، مدرسة الإمام المهدی(عج)، چاپ اول،
1408ق.
[3].
خمینى موسوی، سید روح الله، تحریر الوسیلة، مترجم، اسلامى، على، ج 4، ص
185، قم، دفتر انتشارات اسلامى، چاپ بیست و یکم، 1425ق؛ بهجت، محمد تقى،
جامع المسائل، ج 5، ص 279، قم، دفتر معظمله، چاپ دوم، 1426ق.
[4].
بروجرى، آقا حسین طباطبایى، منابع فقه شیعه، مترجمان: حسینیان قمى، مهدى،
صبورى، محمد حسین، تهیه کننده: اسماعیلتبار، احمد، حسینى، سید احمدرضا،
ج 30، ص 787، تهران، فرهنگ سبز، چاپ اول، 1429ق.
[5]. «اعمالی را برخلاف حقیقت رأساً یا به عنوان نقل قول به شخص حقیقی یا حقوقی یا مقامات رسمی تصریحاً یا تلویحاً نسبت دهد».
[6]. «مانند قصد فعل که از آن به سوء نیت عام تعبیر میشود».