هارای نیوز

خبری - تحلیلی

عیسی نظری: نگذارید آذربایجان به کویر لوت تبدیل شود

+0 به یه ن / بپسند
عیسی نظری : نگذارید آذربایجان به کویر لوت تبدیل شود

 الان در کشورهایی که نفت ندارند، همسان ما زندگی می کنند، ما چکار باید بکنیم که بتوانیم فارغ از شعارهای کلیشه ای شهر و دیارمان را آبادتر از اینکه هست بکنیم؟

تقریباً 30 سال پیش بود، در همین شهر مردم را به صف کرده بودند به هر خانواده یکصد متر مربع و یا 200 متر مربع به ملاک و زمین دارها یک هزار متر مربع زمین واگذار می کردند، آن موقع یک پیشنهادی کردم گفتم این طرح جز اینکه فضاهای شهری را از بین ببرد، در آینده سودی نخواهد داشت و مشکل مسکن هم حل نخواهد شد، دنیای امروز مشکل مسکن را با عمود سازی حل می کند، ما راه را اشتباه می رویم! این را در شرایط عادی نمی توانستم مطرح کنم، مردم می گفتند برو بابا اینهم دیده واگذاری زمین های شهری چون موفق نشده مسئله مسکن را حل بکند، این حرف را می زند، در اصل دروغ می گوید.

 چند روز قبل از این مصاحبه آقای یادگاری از دوستانم و از مسئولین جهاد سازندگی را دیدم گفت فلانی یادت هست می گفتی اینگونه تقسیم زمین مشکل مسکن را حل نمی کند؟ منهم دیدم شاهد دارم که آنروز مسئله را گفته ام ولی کسی آن را عمل نکرده که هیچ اصلاً گوش نکرده است.خوانندگان نوید صدها نامه نوشته اند که 15 تا 20 سال قبل در اوج پرآبی منطقه از کجا می دانستیم، دریاچه خشک  می شود!

مسئله این است آنکه در صدر استان و یا شهر نشسته خودش تئوری نمی داند و چون تئوری نمی داند که هیچ، سایر کسانی را که تئوری میدانند، برنامه عمل دارند تحمل نمی کنند، همواره گفته ام الان استان های عقب مانده کشور اسیر دست مسئولینی هستند که فقط تظاهر و ریا را پرورش می دهند، تا زمانیکه این مسئله حل نشود، روی رفاه نخواهیم دید.دور تسلسل نا فرجام و بد فرجام طوری شده است که نیروهای کهنه فکر که یک زمانی کاری نتوانسته اند انجام دهند، دوباره بکار می گیرند، بعد هم می نویسند که گویا حماسه و معجزه شده است.

اخیراً گفته اند که برای نجات دریاچه اورمیه از دریای خزر آب خواهند آورد، نظرتان در این مورد چیست؟

کسیکه این حرف را می زند به افکار عمومی مردم بهایی قائل نیست، این یک حرف مضحک و خنده دار است، زمانی دریاچه اورمیه احیا می شود که رفتارمان با طبیعت درست باشد، ما رفتارمان با انسانها غلط است از نیروی مردم نمی توانیم استفاده بکنیم، با طبیعت هم غلط رفتار می کنیم، فکر می کنیم طبیعت شعور ندارد، بی جان است، اگر به طبیعت یک دانه بدهی، برایت صد دانه می دهد، اگر یک متر مربع از مراتع آن را از بین ببری، رطوبت را از بین می بری، دیگر باران نمی بارد، اینها علم است وقتی باغ چند صد ساله سیاوش را با نفت و بنزین آتش زدی و به جایش 509 دستگاه آپارتمان ساختی ،صدها نوع پرنده را از بین بردی، آن خانه ها را در همه جا میشد ساخت اما باغ سیاوش دیگر به وجود نمی آید!

 

آقای نظری چه باید کرد، برای تغییر وضعیت چه باید کرد، دیگر توان مردم به جاهای عوام فریبانه سوق داده می شود، چاره درد ،نشستن روی فلان سنگ است، یا غلت زدن در فلان محل،ول خوردن در فلان جاً؟

من یکبار در جواب استاندار آذربایجان شرقی نوشته بودم اگر ملتی و یا فردی در رذالت خود غرق شود، آن لحظه، لحظه نجات فرد یا ملت است، من یک پرونده ای داشتم یک عده در همین شهر اورمیه یکی سید لالی را از شهر میانه آورده بودند و از قبل آن نان می خوردند، وقتی ایشان را زندانی کردم از معلمان و پزشکان زنگ زده بودند آقای نظری ما دلمان برای شما می سوزد، اگر کسی به این سید لال کم احترامی کند سنگ می شود، گفتم منهم بی احترامی نمی کنم، زندانی اش می کنم، چند روز طول نکشید، نامه ای نوشت و گفت حاضرم به سوالات شما جواب دهم، حرفش این بود، آقا مردم ساده و هالو هستند، کرور کرور به من پول می دهند، منهم می گیرم، لال هم نیستم خود را به لالی زده بودم.

اورمیه در نهایت ضعف و بدبختی گیر افتاده است، در این 30 سال حاشیه ای ترین استان، بی کارترین و از نظر اخذ مالیات اولین استان کشور بوده است.

 

راه نجات شهرمان و کشورمان دخالت نیروهای کارآمد است که معمولاً مسئولین از نظر آنها استفاده نمی کنند، این دور تسلسل تا کی ادامه خواهد داشت؟

تا زمانی که مردم به خودشان بیایند، تا زمانیکه احزاب واقعی تشکیل شود، تا زمانیکه مردم به قدرت رای خود ایمان بیاورند.

 تا الان نه حزب درست حسابی داشته ایم، نه مسئولی که دلش به این مردم بسوزد، فقط دنبال کسانی هستند که دررانت خواری آقایان یاورشان باشد. در یک جلسه اگر کسی بتواند یک جمله از روی عقل بگوید، بلافاصله او را حذف می کنند، اگر هم حذف نکنند و نتوانند حذف کنند، آن جلسه را تعطیل می کنند. اخیراًٌ هم یاد گرفته اند انتقاد بکنند. تنها مسئله ای که از دولت اصلاحات دوران خاتمی مد شد، همین انتقاد بود!

غافل از اینکه مجری عمل می کند نه انتقاد، انتقاد خاص نفر مقابل است که از مجری انتقاد کند، اما مجری دیگر انتقاد نمی کند، عمل می کند.

فرض کنید من به شهردار می گویم آقای شهردار، شهر پر از چاله چوله است چرا آنها را آسفالت نمی کنی؟ دیگر شهردار یا باید چاله چوله ها را آسفالت کند یا دیگر حرف نزند، حالا اگر آقا شهردار پشت تریبون برود و بگوید آقا این چه وضع شهر است، شهر پر از چاله و چوله است، چرا آنها آسفالت نشده اند! اینجا دیگر می گویند، آب که سربالا می رود، قورباغه ابوعطا می خواند.

فرق منتقد با مجری در این است، رئیس بهداشت نمی تواند از وضع بهداشتی مردم انتقاد کند، بانک مرکزی نمی تواند از کاهش ارزش پول ملی انتقاد کند، وزیر امور خارجه نمی تواند از وضع سیاست خارجی انتقاد کند، اینها الفبای سیاست است، مسئولین شهر ما از هاشمی رفسنجانی طعم پول را یاد گرفته اند، از خاتمی انتقاد کردن را، چند نفری هم بودند که آمدند در این استان کاری انجام دهند، قدرشان را ندانستیم، در بحث های محلی بودن یا نبودن مسئولین شهری، مسئله اصلی یعنی خدمت به مردم فراموش شد!

 

شما در مباحث محلی بودن مسئولین، بیشترین تلاش را کرده اید، یعنی الان پشیمان هستید؟

نه پشیمان نیستم، اصل آن مباحث کاملا درست است اما اگر از یک بحث اصلی و درست برای ضربه زدن به مردم همان محل استفاده شود به معنی این است که تئوری باید در ظرف زمانی خودش طرح شود، فرض کنید همین بحث محلی اگر موجب از بین رفتن محیط زیست خودمان شود، چه باید بکنیم، مرکز گراها شیطنت می کنند، وقتی دهانمان را باز می کنیم می گویند آقا مگر نمی گفتی محلی خوب است، اینهم محلی دیگه چی میگی؟

متوجه شدید، آقایی که با زور استدلالهای عناصر محلی انتخاب شده و باید در خدمت محل زندگی خود تلاش کند، ذره ای به این مباحث نه علاقه دارد و نه اعتقاد! آنهمه تلاش محلی گری برای این نبوده که این آقا یا اون آقا برای خواهر یا مادرش مدرک بگیرد و رانت خواری نماید! یعنی اگر مباحث محلی گری یا بومی گرایی برای محل، محیط زیست- سرزمین انسانی زیر پای انسان بکار گرفته نشود، نتایج شومی به دنبال دارد.

بگذارید یک مثال بزنم؛ فرض کنید یک نفر تهرانی برای ریاست مثلا بانک ملی  اینجا انتخاب شود، اعتراض می کنیم این آقا برای اینکه محیط و مردم را بشناسد چهار سال طول می کشد و بعد چهار سال ایشان به محل دیگری می رود، یعنی ایشان امکان خدمت به مردم اورمیه را ندارد، بیایید یک آدم محلی را بگذارید، مثلا من عیسی نظری را رئیس بانک کنید، چون تمام مردم را می شناسم، با محیط آشنا هستم، می توانم در این چهار سال کلی خدمت نمایم، درست؟ حالا اگر من قصد خدمت نداشته باشم و اصلا اعتقادی به خدمت کردن نداشته باشم و فقط بخواهم برای فرزندانم کار و پول دربیاورم و حتی خدای نکرده رانت خواری بکنم و دزدی بکنم چون چراغ دارم، چون می شناسم، بیشتر می دزدم، بیشتر می برم، زمانی تئوری محلی گری کاربرد دارد که مامور محلی معتقد به خدمت به انسانها باشد. معتقد خدمت به محیط زیست باشد. متوجه شدی؟ دیگر روشن تر از این بگویم! چه بگویم؟ ما رو در روی یک تفکر هستیم، تفکر ضد محلی مرکزیت خواه، می آید از بین ما کسی را انتخاب می کند و می گوید بفرما جناب ضد تمرکز! آنوقت از دست این محلی که با تلاش مردم محل انتخاب شده است، به کجا باید شکایت ببرم.

 

الان مردم برای اینکه بتوانند، در وضعیت جامعه خود تغییر مثبت ایجاد کنند، چه اقدامی لازم است؟

همواره صاحب اختیار جامعه مردم است، مسئولین چه محلی و چه غیر محلی فقط فرصت اندکی دارند که بتوانند روزگار مردم را از نداری و از ظلم و ستم رهایی ببخشند. الان مردم هوشیارترند، باید قدرت خود را بدانند، به چند تا ناهار و یا پفک فریب نخورند، رای آنها یک عظمت تغییر آفرین است. باید با تئوری های اجتماعی که در دولت های رفاه دنیای متمدن اجرا می شود، در این شهرمان آبادی بیافرینیم. تنها اسم آبادگران، مملکت را آباد نمی کند.!

 برای ایجاد کار حتی شده باید کار دستی را به دستگاههای اتوماتیک ترجیح دهیم. کار جوانان را به کارعناصر مسن برتر و جلوتر بدانیم. به هر نحوی شده باید مردم را از چنگال بانک ها رها کنیم. در هر قدم دهها بانک ،فلاکت ایجاد خواهد کرد، رانت خواری و رشوه خواری بیداد می کند.

 قرطاس بازی تبدیل به بازی روتین شده است. کسانیکه در باند بازی های اداری شرکت نمی کنند، از ترس باندهای قدرت نمی توانند انتقاد کنند. ماده های قانون برای ترساندن بیماران تصویب نشده است که آقایان کارمندان حتی بیمارستانهای خصوصی آنها را  به دیوارها بزنند که هرکس هیاهو کند، شش ماه زندان دارد، بیمار دیوانه نیست که داد و بیداد کند. زمانی داد و بیداد می کند که به کارش رسیدگی نمی کنند.

 آقایان مسئول دولتی، مردم ولی نعمت شما و روسای شما هستند، رفاه نمی دهید، ندهید، کار نمی دهید، ندهید، برای کار نکرده و درآمد نداشته مالیات می گیرید، بگیرید، اما دیگر بی ادبی نکنید، نمک روی زخم مردم نپاشید، مردم را مسخره نکنید، به این آب و خاک به این سرزمین تمامی مسئولین و تمامی مردم یکسان علاقه دارند و به یکسان حق دارند از مسئولین کم کار-بی سواد- بی ادب، انتقاد کنند ، به یکسان حق دارند یقه مسئولان را بگیرند تا شهرشان به آذرلوت تبدیل نشود!

منبع خبر : نویدآذربایجان

جدیدترین عکس های دریاچه اورمیه 1393

عکس های دریاچه ارومیه 1393,عکس دریاچه اورمیه,عکس های دریاچه ارومیه 2014,جدیدترین عکس دریاچه ارومیه,عکس دریاچه اورمیه 93,urmia sea 2014,اورمو گولن عکسلره 93


عکس نمکزار دریاچه ارومیه ,عکسهای شوره زاره دریاچه ارومیه, کویر ارومیه 1393, ارومیه 93

عکس کشتی ها دریاچه ارومیه 1393 , عکس پل میان گذر ارومیه,عکس میان گذر کلانتری 2014  عکس نمکزار دریاچه ارومیه ,عکسهای شوره زاره دریاچه ارومیه, کویر ارومیه 1393, ارومیه 93  عکس درناهای مرده دریاچه ارومیه , عکس درنا دریاچه ارومیه 93 , دریاچه ارومیه خشک شد  جدیدترین عکس دریاچه ارومیه,عکس دریاچه اورمیه 93,urmia sea 2014,دریاچه ارومیه 93  جدیدترین عکس دریاچه ارومیه,عکس دریاچه اورمیه 93,urmia sea 2014,دریاچه ارومیه 93  urmia-sea2014 (8)  urmia-sea2014 (9)  عکس های دریاچه ارومیه 1393,عکس دریاچه اورمیه,عکس های دریاچه ارومیه 2014  عکس های دریاچه ارومیه 1393,عکس دریاچه اورمیه,عکس های دریاچه ارومیه 2014  عکس های دریاچه ارومیه 1393,عکس دریاچه اورمیه,عکس های دریاچه ارومیه 2014  عکس های دریاچه ارومیه 1393,عکس دریاچه اورمیه,عکس های دریاچه ارومیه 2014  urmia-sea2014 (14)  urmia-sea2014 (15)  urmia-sea2014 (16)  urmia-sea2014 (17)  urmia-sea2014 (18)  urmia-sea2014 (19)  اورمو گولون عکسلری 93  اورمو گولون عکسلری 93  urmia-sea2014 (22)

منبع عکس ها :سایت فتوکده

عکس های دریاچه اورمیه ( آذربایجان ) -  مرداد ۱۳۹۳



آچار سؤزلر : دریاچه ارومیه کویر,