دكتر مهران تبریزی: شهر امن و امان است و سر والی به سلامت |
دولتی
كردن مطبوعات به معنای این است كه هر آنچه مورد پسند دولت است پرداخت شود.
تحلیلها، نگرش ها، موضع گیریها همگی با عینك دولتی صورت پذیرد و اگر چنین
نشد زاویه آن نشریه، تلقی گردد و بلافاصله انواع انگها و بر چسبها و جو
سازیها بر آن نشریه روا داشته شود و معیار قضاوتها وتصمیم گیریها نیز بر آن
اساس صورت گیرد . |
توسعه كمی مطبوعات بدون توجه به توسعه كیفی، از جمله برنامه ها و سیاستهای دولت قبلی احمدی نژاد بود..طی سنوات گذشته آمار نشریات بدون توجه به نیازها و سازو كارهای لازم جامعه رشد تصاعدی بخود گرفت . برخی نمایندگان مجلس و شخصیتهای سیاسی كه هیچگونه سابقه و تجربه كافی مطبوعاتی نداشتند،توانستند براحتی از دیوار پولادین هیات نظارت بر مطبوعات مجوز انتشار اخذ نمایند و وارد حریم مطبوعات شوند. چون خود توان و یا فرصت انتشار نداشتند این مهم را به نزدیكان و آشنایان خود واگذار كردند. از طرف دیكر عده ای نیز با سفارشات برخی افراد و دستگاهها یا مجوز انتشار نو دریافت كردند و یا اینكه توانستند ترتیب انتشار جریده خود را تغییر نمایند كه بدین سان افراد تازه وارد گوی سبقت از كهنه كاران مطبوعاتی كه بیش ازچند دهه تجربه و فعالیت مطبوعاتی دارند بربایند. در این آشفته بازار رشد قارچ گونه كانونهای تبلیغاتی و موازی كاری و رود آنها به حریم مطبوعات ، موجبات آسیب پذیری بسیاری از نشریات مستقل را فراهم نمود. متولیان فرهنگ و ارشاد اسلامی نیز هر از چند گاهی از توسعه مطبوعات سخن می رانند و افزایش آمار اعطا مجوز ها را نوعی موفقیت در عرصه فرهنگ و مطبوعات و مدیریت خود فرض می كنند. براستی جا دارد از خود سوال كنیم جایگاه مطبوعات مستقل در جامعه كجاست؟ و اساسا متولیان و تصمیم بگیران عرصه مطبوعات دنبال چه اهداف و سیاستهایی هستند؟ با اندكی تامل و بررسی می توان دریافت كه در هیچ جامعه مدرن و پیشرفته ای نمی توان چنین شیوه ای را مشاهده كرد كه یك دستگاه دولتی هم صادر كننده مجوز باشد و هم لغو كننده آن.یا همان دستگاه دولتی از سویی ابزار نظارت و كنترل در دست داشته باشد و از سوی دیگر ابزار حمایت! معنی این شیوه و سیاست آن است كه ما هر آنچه می خواهیم می كنیم ! یا دست هر آنكه می خواهیم می كشیم و هر آنكه نمی خواهیم پس می كشیم.!!! بارها و بارها نوشته ایم و گفته ایم حمایت دولت از مطبوعات نه بعنوان یك منت كه یك وظیفه اساسی دولت است و تلاش برای دولتی كردن مطبوعات از طریق تطمیع و تهدید، هم با روح آزادی بیان و هم با اخلاق حرفه ای مطبوعات منافات دارد.در خیلی از كشورهای پیشرفته، دولت هزینه می كند تا مطبوعات قدرت را نقد كند . دولتی كردن مطبوعات به معنای این است كه هر آنچه مورد پسند دولت است پرداخت شود. تحلیلها، نگرش ها، موضع گیریها همگی با عینك دولتی صورت پذیرد و اگر چنین نشد زاویه آن نشریه، تلقی گردد و بلافاصله انواع انگها و بر چسبها و جو سازیها بر آن نشریه روا داشته شود و معیار قضاوتها وتصمیم گیریها نیز بر آن اساس صورت گیرد!!! دلمان را به ارائه آمارها خوش كرده ایم.امسال فلان درصد از میزان بیكاری كم شده است! فلان درصد تورم كاهش یافته است! ارزش پولی مملكت افزایش یافته است.سطح رفاه عمومی جامعه افزایش یافته است و.... ولی مردم می پرسند ما همچنان در تامین نیازهای اولیه خود گرفتاریم و بهبود اوضاع اقتصادی در جامعه نمود عینی ندارد. افزایش شهریه های مراكز دانشگاهی، تعرفه سوخت، برق و تلفن بدون توجه به میزان درآمد جامعه ، افزایش نرخ ارز و عدم كنترل مطلوب آن و صدها مورد دیگر گویای تناقض گوییهای مسوولینی است كه در برابر چنین اظهارات و تاثیرات سو آن بر جامعه نیز پاسخگو نیستند ولی مدیران مطبوعات به لحاظ نقدهایشان هر روز می بایست به میز محاكمات كشانده شوند.و برخوردهای حذفی اعمال شود.گویا اینكه مشكلات از آنجا آغاز می شود كه توسط مطبوعات بیان می شود. معمولا با تغییر دولتها و روی كار آمدن دولت جدید، نگرشهای قبلی در عرصه های مختلف نیز ترمیم و تغییر می یابد ولی این مهم در عرصه مطبوعات چندان مصداق ندارد. از آنجائیكه نگاه مركز نشینان به مطبوعات محلی از بالا به پائین است در حقیقت آن نگرشهای تنگ نظرانه دولت قبلی همچنان ادامه دارد و نهایتا این نوع نگرش ها به مسوولین استانی نیز تسری یافته است. از زمان روی كار آمدن استاندار آذربایجان غربی جناب سعادت بیش از یكسال می گذرد.ولی دریغ از تشكیل جلسات و نشست های مطبوعاتی مدیران مسوول مطبوعات با ایشان! از زمان درخواست ملاقات شورای نویسندگان نویدآذربایجان با استاندار آذربایجان غربی یكسال می گذرد ولی دریغ از پذیرش این درخواست!. از زمان درخواست مصاحبه با معاونت سیاسی انتظامی استانداری آذربایجان غربی بیش از 5 ماه می گذرد ولی دریغ از پذیرش و پاسخگوئی!. از زمان اعلام فرمالیته استانداری به ادارات تابعه جهت تمكین به قانون در رابطه با توزیع آگهی های دولتی از طریق اداره ارشاد و پرهیز از رانت بازی ، نزدیك به یكسال می گذرد ولی دریغ از عمل و به محل گذاشتن چنان بخشنامه هایی توسط ادارات تابعه! بی اعتنائی مجموعه استانداری به نقادی مطبوعات و اینكه اساسا مجموعه استانداری هیچگونه دغدغه مطبوعاتی ندارند و دهها مورد دیگر كه در مجال این مقال نیست همگی حكایت از بی تفاوتی استانداری آذربایجان غربی نسبت به مطالب مطبوعات دارد. جا دارد در این مختصر از شخص آقای میر لوحی استاندار پیشین این استان در دهه 80 به خوبی یادی كنم كه علی رغم مشغله فراوان كاری و اداری ، نشستهای ماهانه با اصحاب مطبوعات بطور مستمر ادامه داشت و بدون كوچكترین محدودیتی ملاقات حضوری میسر می شد. چرا كه وی نه در مقام گفتار كه در عمل معتقد بود كه رسانه ها زبان گویای جامعه و پل ارتباطی مردم و حاكمیت اند. جامعه مطبوعاتی این استان، دوران استانداری ایشان را در عرصه مطبوعات یكی از دوران طلائی این استان فرض و بارها از آن به نیكی یاد می كنند و علی رغم تمامی انتقادات ،همیشه با مطبوعات چون پدری دلسوز رفتار می كرد واز انتقادات و پیشنهادات با آغوشی باز استقبال می نمود. از آنجائیكه دولت دكتر روحانی خود را یك دولت پاسخگو فرض می كند ، می طلبد كه زیر مجموعه های ایشان نیز به این مهم عمل كنند فلذا به جرات می توان ادعا كرد كه در این یكسال گذشته تعامل استانداری با مجموعه نشریات در قد و قواره یك استانداری كه به قولی شیخ الشیوخ استانداران كشور است نمی باشد و جامعه مطبوعاتی از وی بیش از این انتظار دارند. تا فرصتی دیگر.... منبع اصلی : سایت و هفته نامه نوبد آذربایجان
|
+0 به یه ن / بپسند
آچار سؤزلر :
سلامت,
�