هارای نیوز

خبری - تحلیلی

دولت جلوی خونریزی درونی اقتصاد را بگیرد!

+0 به یه ن / بپسند
دولت جلوی خونریزی درونی اقتصاد را بگیرد!


نگاه اول
خودتان را در اورژانس یك بیمارستان فرض كنید؛ شخصی كه بر اثر یك شوك و ضربه خارجی دچار جراحت شده است در بخش اورژانس بستری است. پزشكان مدام در حال رفت و آمد بر بالین اویند و تمام تلاش شان این است كه علائم حیاتی او را بهبود ببخشند!

عكسبرداری و سی تی اسكن بیمار هم نشان می دهد كه بدن او از درون دچار خونریزی است. پزشك اورژانس به خانواده بیمار می گوید؛ آزمایش ها نشان می دهد بیمار شما به دلیل ضعف و مشكلات جسمانی كه قبل از این حادثه از آن رنج می برده، نتوانسته آنگونه كه انتظار می رفت در مقابل این شوك مقاومت كند و ما در حال تلاش برای پایدار كردن سیستم تنفسی بیمار هستیم و بلافاصله پس از آماده شدن شرایط او را به اتاق عمل می بریم تا با یك جراحی سریع جلوی این «خون ریزی درونی» را بگیریم.

اقدامات اولیه و ضروری كه بر روی بیمار صورت می گیرد، او را برای ادامه درمان به بخش مراقبت های ویژه (ICU) منتقل می كنند تا در اولین فرصت این عمل جراحی انجام بشود…

نگاه دوم
اگر «نظام اقتصادی» را به ارگانیسم بدن یك انسان تشبیه كنیم، «نقدینگی در اقتصاد» همان نقشی را ایفا می كند كه «خـون در بدن». اهمیت خون كاملاً مشخص است، در نتیجه «مكانیزم توزیع خون» كه از طریق «رگـهای بدن» صورت می پذیرد، دارای اهمیتی است دو چندان. «كاركرد نظام بانكی» در اقتصاد، دقیقاً به مانند همان «كاركرد رگـهای بدن انسان» است. نظام بانكی، این وظیفه حیاتی را به عهده دارد كه خون را در رگ های تولید به جریان بیاندازد.

نگاه سوم
كیست كه نداند اقتصاد ایران امروز با مشكلات عدیده ای دست و پنجه نرم می كند، اقتصاد بیماری كه وابستگی اش به نفت باعث شد كه سالیان متمادی، دردها و ضعف های اساسی اش در پسِ دلارهای نفتی پنهان بماند و البته اصلی ترین كاركرد تحریم های اخیر این بود كه واقعیت های پنهان اقتصادمان را به ما نشان داد!

اما واقعیت های اقتصاد ما چه بود؟
اولین واقعیت این بود كه ما بالاخره پس از سال ها واسبستگی به نفت، می بایست فكری برای رهایی از نفت می كردیم! كدام انسان عاقلی است كه نداد، گذاشتن همه ی تخم مرغ های اقتصاد، در «سبد نفت» یك سوء تدبیر كُشنده است، اما با كمال تاسف ما سالیان متمادی به این رویه ادامه دادیم و علی رغم تذكرات جدی رهبر انقلاب، هر سال به میزان وابستگی اقتصادمان به نفت افزوده شد. تا آنجا كه ایشان فرمودند؛ «من هفده هجده سال قبل به دولتی كه در آن زمان سر كار بود و به مسئولان گفتم كاری كنید كه ما هر وقت اراده كردیم، بتوانیم درِ چاههای نفت را ببندیم. آقایانِ به قول خودشان “تكنوكرات” لبخند انكار زدند كه مگر می شود؟! بله، می شود؛ باید دنبال كرد، باید اقدام كرد، باید برنامه‌ریزی كرد. وقتی برنامه‌ی اقتصادی یك كشور به یك نقطه‌ی خاص متصل و وابسته باشد، دشمنان روی آن نقطه‌ی خاص تمركز پیدا می كنند»

واقعیت دوم اقتصاد ایران این بود كه همواره از «فقدان یك راهبرد مشخص »رنج می بُرد، خلأای كه البته با تدبیر رهبر انقلاب به خوبی پوشش داده شد؛ استراتژی مشخص و راهبرد اصلی اقتصاد ایران اكنون حركت مبتنی بر «سیاست های اقتصاد مقاومتی » است.

سومین واقعیت غیرقابل انكار اقتصاد ایران كه به علت همان واقعیت های پیش گفته یعنی وابستگی به نفت و تكیه بر این ماده خام و نداشتن راهبرد مشخص، اساساً «تولید ملی» در كشور ما هیچ گاه بدرستی شكل نگرفت! و البته این جمله را رهبر انقلاب همین امسال فرمودند كه ؛ «ستون فقرات اقتصاد مقاومتی تولید داخلی است».

نظام بانكی مانع بزرگ بر سر راه تولید
خلاصه آنچه گفته شد این است كه اگر می خواهیم دردهای اقتصادمان را درمان و برای آن نسخه پیچی صحیح كنیم، می بایست مبتنی بر راهبرد اقتصاد مقاومتی قدم برداریم، وقتی عالی ترین مقام نظام می گوید؛ ستون فقرات اقتصاد مقاومتی تولید داخلی است، یعنی باید همه ظرفیت ها را برای حمایت از تولید ملی و برداشتن موانع اصلی بر سر راه تولید ملی بسیج كرد! تولید داخلی و تولید ملی ما امروز یك مانع بزرگ بر سر راه خود دارند و آن هم كسی نیست جز «نظام بانكی» ما!

اساساً فلسفه وجودی بانك در اقتصاد این است كه منابع مالی و سپرده ی سپرده گذاران را بگیرد و با سپردن آن به بخش تولید، به «رونق اقتصاد» كمك كند و نهایتاً سود حاصل از این رونق را در بین سپرده گذاران توزیع كند!

اما با كمال تاسف باید گفت بانك های ما نه تنها این نقش را به درستی ایفا نكرده و نمی كنند، بلكه به جای حمایت از بخش تولید، در نقطه مقابل به تقویت «دلالی و سوداگری» كمك می كنند!

نه! نه! بگذارید همین جا به «واقعیت چهارم» اقتصاد ایران اشاره كنم، واقعیت این است كه بانك های ما امروز خود به بزرگترین دلال و اصلی ترین رقیب «بخش تولید ما» تبدیل شده اند! این واقعیتی بود كه ما از بركت تحریم اخیر به آن پی بردیم، اما چگونه؟

وقتی تحریم ها به عنوان یك شوك به اقتصاد ما تحمیل شد، دیدیم كه درپی این شوك قیمت دلار و سكه به شدت افزایش یافت و این یعنی آماده شدن شرایط برای رونق بازار دلال ها! و درمقابل سقوط بازار تولید!

اگر بانك می خواست و می توانست نقش خود را در مواجه با تحریم به درستی ایفا كند، می بایست در حمایت از تولید ملی به صحنه می آمد و با بسیج امكانات و هدایت منابع مالی خود، مانع از زمین خوردن تولید و ورود اقتصاد به «شرایط اورژانسی ركود تورمی» می شد! اما متاسفانه نه تنها بانك ها منابع مالی شان را برای سرپانگه داشتن پیكرِ نیمه جان بخش تولید تخصیص نداند، بلكه در سایه این شلوغی ها و نابسامانی ها و در كمال ناباوری شروع كردند به خرید و فروش سكه، طلا، دلار و مسكن! و این یعنی بزرگترین دلالی!

نگاه چهارم
حكایت این روزها و سال های اقتصاد ما، حكایت همان بیمار است! كه بر اثر یك شوك و ضربه خارجی به نام «تحــریم» به حالت اورژانسی فرو رفت و البته اصلی ترین علت اثرگذار بودن این تحریم، «مشكلات ساختاری و درونی» خود اقتصاد ما بود. یكی از مشكلات اساسی و ساختاری اقتصاد ما، «ساختار ناكارآمد نظام بانكی» ما بود!

نتیجه این ساختار ناكارآمد این بود كه بر اثر شوك تحریم، سیستم اقتصاد ما دچار یك «خونریزی درونی» شد! بدین معنی كه بانك ها كه می بایست در آن وضعیت خطیر «نقش مثبت» ایفا می كردند و به پیشتیبانی از «بخش تولید» بر می آمدند، دقیقاً در نقطه مقابل عمل كرده و با ایفاء «نقش منفی»، مانع از هدایت نقدینگی به بخش تولید شدند!

البته پزشكانی كه در این مدت بر بالین این اقتصادبیمار حاضر شدند و برای بهبود هرچه سریعتر او نسخه پیچی كردند، نیز آنگونه كه باید موفق نبودند و به همین دلیل «وضعیت اورژانسی اقتصاد» قدری به طول انجامید…

نگاه پنجم
نگارنده معتقد است امروز پس از گذشت سه سال از تحریم های غرب، تنفس اقتصاد ما در یك شرایط Stable و تقریباً پایداری است (یعنی دولت توانسته تورم را تا حدودی مهار كند و تائید رهبر انقلاب در دیدار اخیر هیات دولت مبنی بر موفقیت دولت در كنترل تورم گواهی است بر این مدعا)، اما «خونریزی درونی اقتصاد» همچنان به قوت خود باقی است و اینك زمان جراحی فرا رسیده است! و البته هرگونه غفلت و تاخیر در انجام این «جراحی ضروری» می تواند پیامدهای ناگواری بدنبال داشته باشد.

«ساختار موجود و نامناسب نظام بانكی» بگونه ای است كه هر لحظه بر میزان این ناكارآمدی می افزاید. ما هر قدر هم بخواهیم با نیت عمل به فرامین اقتصاد مقاومتی و در پشتیبانی از بخش تولید، نقدینگی را به این بخش سرازیر كنیم، موفق نخواهیم بود! مگر با یك جراحی اساسی این ساختار نامناسب را اصلاح كنیم.

نگاه ششم
همین چند روز قبل بود كه مسعود نیلی مشاور اقتصادی رئیس جمهور گفت؛ «وضعیت اقتصادی ما اكنون مانند بیماری است كه تصادف كرده، پزشك برای وی نسخه می‌نویسد، ولی داروهای آن یافت نمی‌شود؛ ضمن اینكه به دلیل وضعیت اورژانسی این بیمار، كار دولت، نجات از مرگ است».

لذا در همین جا باید گفت؛ اصلی ترین ایرادی كه می توان به «بسته خروج از ركود دولت» وارد كرد این است كه متاسفانه توجهی به «رفع ایرادهای ساختاری» اقتصاد نداشته است و در كمال ناباوری، نسخه هایی را برای این بیمار می پیچد كه به اعتراف خودشان، داروهای آن هم یافت نمی شود!

اینكه چگونه باید ساختار نظام بانكی را جراحی و اصلاح كرد، یك موضوع اساسی است كه اقتصاددان های باران دیده و عالم، نسخه آن را بخوبی می دانند.

منبع : سایت الف    نویسنده :
ارسلان ظاهری

آچار سؤزلر : دولت,