دكتر جمشید حقگو استاندار پیشین آذربایجان غربی: كویری دیگر در راه است |
آنچه در وضعیت بحرانی دریاچه ارومیه بر حسب اولویت لازم بوده كه به فوریت انجام گیرد ( البته از سالها پیش )، این بود كه با استفاده از منابع موجود آبی كه از طرف كارشناسان منطقه عنوان می شود - مثل رها كردن ذخیره سدها، برگرداندن رودخانه های زاب كوچك و بزرگ كه اینك به عراق سرازیر می شود، به سوی دریاچه ارومیه، آوردن آب از ارس، برچیدن یا كنترل چاه های عمیق اطراف دریاچه، جایگزینی آب شرب تبریز و رها كردن آب رودخانه زرینه رود به سوی دریاچه ( زرینه رود بزرگترین و مهم ترین منبع تامین آب دریاچه به شمار می رفت. |
یادداشت حاضر توسط استاندار اسبق آذربایجان غربی كه در اوائل پیروزی انقلاب اسلامی عهده دار این سمت بود نوشته شده است. دكتر جمشید حق گو در این نوشتار ،به بازگویی خاطرات خود از نحوه شكل گیری پل میانگذر دریاچه ارومیه پرداخته و اظهار داشته است كه خشك شدن دریاچه ارومیه ، دلایلی غیر از احداث این میانگذر داشته است. جمشید حقگو در ۱۳۱۷ش در اورمیه به دنیا آمد. پس از پایان تحصیلات ابتدائی و متوسطه، وارد دانشگاه تهران شد و در رشته حقوق لیسانس گرفت. وی فعالیت سیاسی خود را از ۱۳۴۰ش آغاز كرد. آن سال وارد شورای مركزی كانون دانشجویان آذربایجان مقیم مركز وابسته به جبهه ملی شد و در این رابطه در سالهای ۴۲-۱۳۴۰دوباره دستگیر و شش ماه زندانی شد. در ۱۳۴۸ش به آمریكا رفت و در رشته اقتصاد دكتری گرفت. وی در دوران تحصیل در آمریكا، عضو انجمن اسلامی شهر سنت لوئیز بود. بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، به كشور بازگشت و مدتی استاندار آذربایجان غربی بود. معاونت اقتصادی امور بین اللمل وزارت امور خارجه از دیگر سمت های وی بود..
صاحب این قلم نیز به نوبه خود به عنوان یك شهروند دغدغه مند ایرانی ، در
آذر سال 1390 مطلبی در این مقوله به عنوان " كویری دیگر در راه است "ارائه
كرده و نظر خود را داده ام.( چشم انداز شماره 70 ) : آن چه لازم
به تكرار است. تاكید این نكته می باشد كه" آنچه در وضعیت بحرانی دریاچه
ارومیه بر حسب اولویت لازم بوده كه به فوریت انجام گیرد ( البته از سالها
پیش )، این بود كه با استفاده از منابع موجود آبی كه از طرف كارشناسان
منطقه عنوان می شود - مثل رها كردن ذخیره سدها، برگرداندن رودخانه های زاب
كوچك و بزرگ كه اینك به عراق سرازیر می شود، به سوی دریاچه ارومیه، آوردن
آب از ارس، برچیدن یا كنترل چاه های عمیق اطراف دریاچه، جایگزینی آب شرب
تبریز و رها كردن آب رودخانه زرینه رود به سوی دریاچه ( زرینه رود بزرگترین
و مهم ترین منبع تامین آب دریاچه به شمار می رفت از سالها پیش تاكنون برای
تامین آب شرب تبریز ، اردبیل و بسیاری از شهرهای اطراف مورد استفاده قرار
گرفته و دیگر به دریاچه ارومیه سرازیر نمی شود،(همشهری،25 اردیبهشت 1393) و یا دیگر راه حل های پیشنهادی دیگر نخست آب دریاچه را به وضعیت نسبتا عادی در بیاورند و بعد نسبت به نیازهای تعریف شده مثل نیاز كشاورزی، صنایع، شرب، و زیست محیطی (دریاچه) آب منطقه را بطور عادلانه توزیع نمایند. هر چند بیشتر این پروژه ها بر فرض انجام، تمام شدن شان جای سؤال دارد، در هر حال فراموش نكنیم كه اجرای هر پروژه ای در حال حاضر می تواند برای دریاچه مفید باشد وگرنه بعد از خشك شدن باقیمانده دریاچه در دو سه سال آینده هیچ طرحی مفید واقع نخواهد شد و تبعات اقتصادی و اجتماعی و زیست محیطی آن دامنگیر كل منطقه خواهد بود." اینك نزدیك به 3 سال از نگارش آن مقاله گذشته ، بیش از 90 درصد دریاچه خشك شده ، می رود تاآن جا كه از دست هیچ كس كار در نیاید! پل میانگذر دریاچه آنچه مرا وداشت كه دوباره در این مورد قلم به دست گیرم، این است كه می بینم در این بحث و جدل ها، ، از جمله موارد اتهامی علت خشك شدن دریاچه را پل میان گذر دریاچه عنوان می كنند و بعضی ها صحبت از تخریب آن می نمایند ، و یك مشت دلایل واهی می آورند كه هیچ عقل سلیمی نمی تواند آن را مورد تایید قرار دهد. این از آن حرف های بی ربط و بی اساس است كه فقط بی خبران و آن ها كه از دور دستی بر آتش دارند و منطقه را به چشم ندیده و از راه دور نسخه پیچی می كنند ممكن است همچون مو ضوعی را عنوان كنند. یاد آوری می نماید كه خشك شدن دریاچه سه دلیل عمده دارد :
1- تغیر شرایط اقلیمی ، (گرم شدن هوا و خشك سالی های ممتد و تحلیل رفتن منابع طبیعی دریاچه در طول دو دهه گذشته ) اكو سسیستم سوال اینكه این پل چه آسیبی ممكن است به اكوسیستم دریاچه از نظر چرخش آب بزند، در خور بحث و پاسخ گوئی است. البته این نكته بسیار مهم و حیاتی است . لازم به یاد آوری است كه طراحان اولیه این گذرگاه از این نكته غافل نبوده ودر طرح اولیه گذرگاه، نكات زیست محیطی اكوسیستم دقیقا در نظر گرفته شده بود و قرار بود در قسمت غربی و خاك ریز میان گذر ، (سمت ارومیه)، پل های آب گذر ( آبراه زیر جاده ای) احداث شود تا آب دریاچه در شمال و جنوب پل در ارتباط با هم باشند و بر چرخش آب مانعی ایجاد نشود. و شركت صدرا، پیمانكار سازهای فلزی پل روگذر هم، در نظر داشت كه در كیلومتر 4 سمت غربی میان گذر پل آب گذر زیر جاده ای احداث نماید. لازم بیاد آوری است كه این بخش از پروژه در صورتی بود كه دریاچه حالت عادی خود را داشت و كمترین عرض دریاچه در طول پل میان گذر حدود 15 كیلومتر بود. ولی اینك طبق آخرین اطلاعات دریافتی از محل، با توجه به خشك شدن دریاچه، از 15 كیلومتر طول میانگذر ،كمتر از دو كیلو متر از دریاچه باقی مانده است. یك و نیم كیلومتر آن زیر پل آب گذر سمت شرق دریاچه و كمتر از نیم كیلومتر در قسمت غربی پل میانگذر . بنابر این آبی در طول جاده خاكی میانگذر باقی نمانده كه احتیاج به عبور از آبراه زیر جاده ای و چرخش شمال و جنوب داشته باشد! ضرورت ها اما از این كه پل روگذر دریاچه اورمیه برای منطقه چقدر ضروری بوده و از نظر اقتصادی و فرهنگی و سیاسی و بخصوص امنیتی چه اهمیتی داشته است هر چه بگوییم كم گفته ایم ، اغراق نیست كه گفته شود این میانگذر برای اهالی شهرهای غرب دریاچه و نوار مرزی شمال غرب كشور كه بین دریاچه و مرز بین المللی محصور و در بن بست قرار گرفته اند ،و با گوشت و پوست در صد سال گذشته نا امنی های فاجعه بار منطقه را لمس كرده اند ، جنبه حیاتی داشته است. شهر ارومیه و حومه كه در نوار مرزی شمال غرب كشور قرار گرفته در طول تاریخ یكی از حساس ترین مناطق مرزی ایران بوده است به ویژه در صد سال گذشته، این شهر در معرض نا امنی های بسیار، جنگ و گریزها، شبیخون های اشرار و تجاوز و اشغال بیگانگان بوده است. علت اصلی این ناامنی ها و آسیب پذیر بودن منطقه ، در انزوا قرار گرفتن - محصور بین دریاچه و مرزهای بین المللی- بوده است زمان هائی بوده كه منطقه بطور كامل در محاصره قرار گرفته، بدون اینكه دسترسی به تبریز (مركز استان آذربایجان در قدیم ) و تهران و سایر شهرها داشته باشد.
بنا بر این تنها راه وصول، می توانست از طریق دریاچه ارومیه باشد كه این
منطقه را، از بن بست انزوا در آورد. لذا در اولین روزهای انقلاب كه كار به
دست مردم افتاده بود و مسئولین استان هم كه با خواست مردم انتخاب شده بودند
اولین پروژه و طرحی كه می توانست از ذهن ارومیه ای ها خطور كند پیدا كردن
راه برون رفت از انزوا و رفع موانع جغرافیای امنیتی منطقه بود. این است كه
علیرغم درگیری های امنیتی مرزی و مشكلات روز مره استان و سختی های سال اول
انقلاب ، مسئولین محلی استان با توجه به آشنایی دقیق به مسائل استان ، حل
بنیادی مسائل امنیتی را در اولویت كار خود قرار داده بودند، و در این رابطه
تسهیل در حمل و نقل و هموار كردن راه های استان به استان های همجوار و
تهران در اولویت برنامه ها قرار داشت. پیشینه اولین بار فكر ایجاد یك پل میان گذر از روی دریاچه اورمیه به سال 1343 بر می گردد. طبق گزارش مهندس شیدفر همكار شهید كلانتری و مجری اولیه راه میانگذر ، در شهریور سال 1343 اولین بار لزوم احداث چنین گذرگاهی از طرف مقامات استان طی نامه به نخست وزیر وقت پیشنهاد گردیده بود كه پلی از وسط دریاجه رضاییه (ارومیه) زده شود و دسترسی شهر ارومیه به شرق آذربایجان و تهران سریعتر گردد ، و طرح هائی هم برای ایجاد آن ریخته شده بودند ولی مثل بسیاری از طرح های توسعه درآن سال ها ، بدون اینكه به مرحله اجرائی در آید در بایگانی های ادارات مربوطه محبوس، به قول معروف خاك می خوردند. این همت مرحوم كلانتری و سایر دست اندركاران راه و ترابری اولیه استان در روز های نخستین پیروزی انقلاب از جمله مهندس صادق محمد ، و مهندس شیدفر اولین مجری پل میانگذر ،و البته پشتیبانی و حمایت بی دریغ استانداری بود كه سنگ بنای اولیه آرزوی دیرینه مردم منطقه را پایه ریزی كردند و به دور از تبلیغات و تظاهر و خودنمائی كار عظیمی را شروع نمودند كه در همان روزهای اول انقلاب كه به عنوان اولین پروژه ملی ، هدیه انقلاب به مردم آذربایجان غربی تلقی گردید. آغاز عملیات بنا به گزارش مهندس شیدفر، مجری اولیه پل میان گذر، شهید مهندس موسی كلانتری همگام با دوست و همكار خود، مهندس صادق محمد، از همان روزهای اول ورود به ارومیه ضمن بازدید از پروژه راه روستائی ماكوكندی و بندرگلمان خانه، از بالای كوه زنبیل در غرب دریاچه ارومیه، با مشاهده كوه ساحلی شرق دریاچه، (متصل به شبه جزیره شاهی) و ارزیابی فاصله این دو كوه در شرق و غرب این دریاچه، در همان بالای كوه زنبیل صحبت از احداث راه میانگذر دریاچه و تقلیل فاصله ارومیه به تبریز می شود كه با توجه به اینكه كوتاهترین فاصله عرضی دریاچه، همان فاصله بین كوه زنبیل در غرب و كوه برآمده از شبه جزیره شاهی در شرق دریاچه بود، و با بررسی نقشه های هوائی و مقایسه راه خشكی طولانی تبریز و ارومیه به این نتیجه می رسند كه راه میان دریاچه هر چه زودتر احداث شود. لذا پس از نقشه برداری و عمق یابی مسیر شرق و غرب دریاچه، عملیات اجرائی احداث راه توسط مهندس شیدفر به سرعت و بطور غیر رسمی ، در ردیف پروژه های امانی روستائی عملا" شروع می شود و تازه بعد از صد متر پیشروی مرحوم كلانتری در سفر خود به تهران موافقت احداث راه دریاچه را می گیرد و عملیات یاد شده با شدت و جدیت ، توسط عامل اجرائی آن یعنی مهندس شید فر ادامه می یابد. مرحوم كلانتری مدیركل راه و ترابری استان، یك مرد كاری فوق العاده بود. عاشق كار و خدمت بود ، اگر بگویم در كل استان های كشور به عنوان مدیركل راه و ترابری نمونه بود، اغراق نگفته ام . یك روز ساعت6 صبح قرار برای بازدید به جائی برویم. سوار یك اتومبیل جیپ بودیم من و او و مهندس فایزی معاون عمرانی استانداری.كلانتری خودش رانندگی می كرد، از اینكه آن موقع بامداد كار را شروع می كرد تحسینش كردم ، در پاسخ گفت : من معتقدم كه باید كار كرد و اثرگذار بود، فردا اگر مردیم پشت سر ما نگویند كه فس فس كردند و كاری انجام ندادند. نباید گوش به حرف این و آن داد و باید آنچه لازم است و وظیفه ماست باید به خوبی انجام دهیم. كار دریاچه را هم با چنین روحیه ای آغاز كرد. اولین بار كه با هم رفتیم به بازدید از مقدمات كار میان گذر دیدم كه با توپ های قرمز رنگ پلاستیكی در فاصله های معین در یك خط مستقیم در طول مسیر میان گذر با یك سر نخ و یك وزنه توی آب چیده اند تا خط مستقیم گذرگاه را در داخل آب نشان دهد. یك روز هم به همراه مهندس فائزی، معاون عمرانی استانداری، با یك قایق كوچك طول مسیر میان گذر را مورد بازدید قرار دادم و تا ده آق گنبد درجزیره اسلامی (شاهی سابق) رفتیم .در موقع بازگشت آب دریاچه به شدت طوفانی شده بود و تا با ساحل برسیم هر لحظه در معرض خطر واژگون شدن قایق بودیم . بدین ترتیب من كه به اهمیت و حیاتی بودن این گذرگاه به منطقه واقف بودم ، لحظه لحظه پیشرفت كار میان گذر را دنبال می كردم و می گفتم كه حاضرم یك تخت بگذارم كنار دریاچه و شب و روز قدم به قدم پیشرفت كار را ببینم و پیش بینی می كردیم كه این میانگذر، حداكثر تا دو سال به بهره برداری برسد! دو سال نشد كه من از استان رفتم و كار این میان گذر، لنگان لنگان به بیش از 30 سال طول كشید. این در حالی است كه هنوز بزرگراه تبریز به جزیره ساخته نشده است و میان گذر در ادامه راه، بعد از دور زدن جزیره شاهی از یك مسیر طولانی یك باندی تا نزدیكی های تبریز باید عبور كند. در حالیكه در طرح اولیه آن، قرار بود این مسیر تا تبریز به صورت بلوار دو بانده از مسیر یك تونل از درون كوه های جزیره شاهی عبور كند و پیش بینی شده بود از وسط میانگذر خط آهن هم كشیده شود . فراخوان عمومی روزهای آغازین با رسانه ای شدن این پروژه كه برای منطقه و بخصوص اورمیه و شهرهای اطراف جنبه حیاتی داشت ، حملات و انتقادات نه چندان سازنده و فشار های همه جانبه بخصوص از جانب بعضی ها كه از تحول و توسعه خوششان نمی آید شروع شد. بطوریكه من می ترسیدم كه پروژه را متوقف كنند و این آرزوی دیرینه مردم منطقه بر باد رود. این است كه به منظور نشان دادن حمایت مردمی از این پروژه ، یك روز جمعه را ، روز حمایت از این پروژه اعلام كردم و از مردم درخواست كردم كه هر كس از این پروژه حمایت می كند روز جمعه بیاید كنار دریاچه ، پای كوه زنبیل و بطور سمبلیك و با هر وسیله ای كه می توانند به مسیر میان گذر خاكریزی كند. اهالی اورمیه از این فراخوان عمومی استقبال شایانی كردند و تجمع بسیار بزرگی در آنجا تشكیل شد و آقای حسنی، امام جمعه ارومیه هم با استقبال از این فراخوان اعلام كرد كه من نماز جمعه را در همانجا برگزار می كنم . هزاران نفر ،هر كه می توانست چه ملی و چه مذهبی و با شور و هیجان همه آمدند و بطور عملی نشان دادند كه از این پروژه ملی حمایت می كنند. علاوه بر خبرنگاران داخلی یك گروه خبرنگاران از آلمان و سویس در آنجا حضور یافته بودند و از كل فعالیت ها فیلم برداری كردند بطوریكه وقتی دیدند كه من خودم با یك فرگون خاك حمل می كنم خیلی شگفت زده شده و زبان به تحسین گشودند و گفتند كه این انقلاب پیروز می شود و بعد ها یكی از دوستان فیلم این گزارش را كه در آلمان پخش شده بود دیده بود . این فیلم كه همه فعالیت استانداری بخصوص در ناحیه مرزی استان را نشان می داد اثر بسیار مثبتی نسبت به انقلاب اسلامی در اروپا بوجود آورده بود. یكی از همان خبرنگاران بنام دكتر پیتر شولاتر ، بعد از برگشت از ایران " یك كتاب درباره منطقه خاورمیانه و عمدتا" ایران بخصوص استان آذربایجان غربی نوشته بود و اسم كتاب را با استفاده از آیه قرآن ، "ان الله مع الصابرین" گذاشته بود كه برگردان آن توسط ضیاالدین ضیایی به نام " ایران كانون زمین لرزه" توسط انتشارات شركت تعاونی ترجمه و نشر بین الملل در تابستان 1363 منتشر گردید. بعد از این فراخوان عمومی كار پیشرفت را میان گذر سرعت گرفت و مسئولین با دلگرمی بیشتر كار را دنبال كردند. چند ماهی ازآغاز عملیات احداث پل میانگذر نگذشته بود كه آقای موسی كلانتری ، از طرف آقای طاهری قزوینی ، وزیر راه و ترابری دولت موقت ، كه خود داوطلبانه از وزارت كناره گیری كردند ، به عنوان جایگزین خود پیشنهاد گردید ، این پیشنهاد مورد موافقت مهندس بازرگان قرار گرفت ، بدین وسیله آقای كلانتری .ارتقاء مقام پیدا كرد و وزیر راه و ترابی شد و به جای او آقای مهندس صادق محمد به عنوان مدیر كل راه و ترابری استان آذربایجان غربی به ارومیه آمد و كار پل را دنبال نمود. اینك مهندس كلانتری به عنوان وزیر راه و ترابری میتوانست اقدامات اساسی تری برای پیشرفت كار پل انجام دهد . این طور هم شد ماشین آلات سنگین تازه ای در اختیار اداره راه ترابری گذاشته شد. مهندس محمد نیز دیری نپایید كه از استان رفتند و به جای ایشان آقای مهندس اثنی عشری مسئولیت مدیركل راه و ترابری استان را به عهده گرفت. پیگیری خاتمه خدمت من در ارومیه و رفتن از استان مانع از آن نشد این پرژه عظیم ملی را كه با شوق و ذوق و رنج و زحمات بسیار شروع كرده بودیم رهاكنم ، این است كه در سه دهه گذشته با همه اینكه من از حاكمیت به كنار بوده ام، ولی با وقوف كامل به اهمیت حیاتی این راه استراتژیك ، به عنوان یك شهروند دغدغه مند، از دور و نزدیك ، مستقیم و غیر مستقیم، از طریق استانداران وقت و مسئولین مربوطه پیگیر به سرانجام رسیدن این پروژه ملی و استانی بوده ام ، لذا سال های اول از طریق آقای اثنی عشری، مدیر كل راه و ترابری استان پیگیر ی می نمودم ، آقای اثنی عشری ازاینكه من در تهران پیگیر این مسئله هستم خوشحال بود و مرا راهنمایی می كرد كه در تهران چگونه پیگیر این مسئله باشم . مهندس اثنی عشری 17 سال بعد از موسی كلانتری و صادق محمد ، عهده دار مدیریت اداره كل راه و ترابری استان بود و بخاطر خدمات صادقانه اش در استان از احترام و محبوبیت زیادی برخورداربود- همچنین مهندس محمد تقی شیدفر ، كارشناس وزارت راه در ارومیه كه مسئول مستقیم اجرای پروژه میانگذر بود، نامبرده با هزینه خود برای مطالعه علمی این میانگذر سفری هم به ژاپن كرده بود، هر دو نفر اطلاعات ارزنده ای از چگونگی كار میانگذر در اختیار من گذاشتند و با راه نمایی ایشان موضوع را در طهران از طریق آقای دكتر عیسی كلانتری پیگیری نمودم. آقای دكتر عیسی كلانتری، وزیر كشاورزی در زمان صدارت آقای خاتمی از طرف دولت مسئول پیگیری پل میانگذر شده بود. یك روز با قرار قبلی رفتم به دیدن نامبرده و موضوع و اهمیت پل را به ایشان یاد آوری نمودم و گفتم آقای دكتر، در این مملكت اگر دو نفر باشد كه به این پل میان گذر حساس و علاقه مند باشد یكی من هستم و یكی شما، من به خاطر اهل محل بودن و به عنوان استاندار وقت ، همچنان دغدغه مشكلات استان را دارم و شما هم بخاطر برادرتان كه این میان گذر، نام آن مرحوم را به خود گرفته است. من كاری از دستم ساخته نیست ولی شما خیلی كار می توانید بكنید. ایشان ، همان وقت تلفن كرد به آقای سعیدی كیا وزیر راه وقت و از ایشان پیگیر وضعیت پل میانگذر دریاچه ارومیه شد. آقای سعیدی كیا هم برای من با یكی از معاونینش(مهندس حلوایی) كه پروژه میان گذر دریاچه ارومیه در حیطه مسئولیت او بود قرار ملاقات گذاشت. این دیدار به عمل آمد و گزارش كاملی از آن چه می خواهند برای ادامه كار پل انجام دهند در اختیار من گذاشتند. به موازات این فعالیت ها در تهران از طریق استانداران استان نیز پیگیر مسئله بودم. از جمله آقای جمشید انصاری استاندار وقت، كه به نقل از نامبرده، آقای خاتمی رییس جمهور وقت قول داده بودند كه این میان گذر حتما پیش از پایان زعامت خود ، خاتمه می یابد ، كه البته این قول بهر علتی عملی نشد . بعد از آقای انصاری ، خدمت آقای قربانی استاندار وقت رسیدم نامبرده هم مژده راه انداختن پل را بزودی به من دادند و یك برنامه بازدید از عملیات در حال انجام میانگذر برای من ترتیب دادند. این بازدید برایم بسیار مفید بود . در این بازید با مهندسین شركت صدرا كه پیمانكار ساخت عملی پل را به عهده داشتند آشنا شدم كه با شور و شوق روند عملیات و میزان پیشرفت كار را به من توضیح دادند و انیمشن پایانی پل را به نمایش گذاشتند كه برای من بسیار جالب و امیدوار كننده بود. این پروژه توسط یك شركت نروژی طراحی شده و نظارت عالیه آن به عهده یك شركت دانماركی بود. آقای علی خامودچی یكی از مهندسین جوان شركت صدرا ، تمامی قسمت ها و سازه های در دست اقدام پل را به من نشان دادند و به من اطمینان دادند كه پل بزودی به اتمام می رسد. بآلاخره طولی نكشید كه یك باند گذرگاه تمام شد و مورد بهره برداری قرار گرفت، سخن آخر اینك روز و شب ،حدود صد اتوبوس مسافربری بین ارومیه تهران از این مسیر رفت و آمد می كنند . سفر به تهران و تبریز و نقل و انتقال بین دو استان ، سریع و سهل تر شده است واقعیت این است كه خود دریاچه از دست رفته است . ولی پل باقی است . از فراز نمكزار به جا مانده از دریاچه راه ترانزیتی تهران تبریز را به جاده سرو در مرز تركیه پیوند می دهد . در رفت و آمد و ارتباط و تبادل تجاری اهالی آذربایجان شرقی و غربی تاثیر فراوانی گذاشته است و در آینده با تكمیل هر دو باند این گذرگاه و ادامه آن تا تبریز بیش از پیش در رفاه مردم آذربایجان و كردستان مفید و موثر خواهد بود و می تواند از نظر توسعه اقتصادی منطقه ، نقشه راه دیگری برای استان بگشاید، به طوریكه با توجه به بحران آب منطقه ، گذران زندگی مردم این سامان ، تنها وابسته به كشاورزی و صنایع وابسته به آن نباشد . مسلما تجارت مرزی و توسعه صنعت توریسم كه از مزیت های مهم این استان مرزی است ، می تواند ثروت و رفاه بیشتری را به استان به ارمغان بیاورد و فشار بر منابع محدود آبی را كمتر نماید. |
منبع خبر : نویدآذربایجان |
+0 به یه ن / بپسند
آچار سؤزلر :
آذربایجان,
استاندار,
�