هارای نیوز

خبری - تحلیلی

آیا اسد واقعاً رأی آورد؟

+0 به یه ن / بپسند
آنچه در سوریه می گذرد
آمریكادر واكنش به انتخابات اخیر سوریه ، آن را یك "صفر بزرگ"‌خواند كه هیچ چیزی را تغییر نمی دهد و نیز اعلام كرد كه به مخالفان اسد ،‌سلاح های پیشرفته تری خواهند داد! تقریباً‌ همزمان با سوریه ،‌انتخابات ریاست جمهوری مصر هم برگزار شدو ژنرال سیسی با یك رقیب ضعیف رقابت كرد و همان طوركه پیش بینی می شد،‌ با 97 درصد انتخابات را برد. آمریكا،‌ این انتخابات را تبریك گفت و برای همكاری با ژنرال،‌اعلام آمادگی كرد.
عصرایران - دموكراسی در كشورهای عربی ،‌لااقل تا كنون بیشتر شبیه یك كاریكاتور بوده است. آن از عراقی كه صدامش با 99.9 درصد آرا مدام رئیس جمهور می شد و این از مصری كه یك ژنرال كودتاچی رئیس جمهور می شود.آیا اسد واقعاً رأی آورد؟

سوریه هم از این قافله عقب نبود و نیست. اسد تا قبل از این ، در رأی گیری های تك كاندیدایی رئیس جمهور می شد و این بار ،‌برای اولین بار در یك انتخابات رقابتی با دو حریف ضعیف و البته همسو،‌ بازی را برد تا برای 7 سال دیگر رئیس جمهور كشور آشوب زده اش باشد.

حساب آن دسته از كشورهای عربی كه اساساً‌ انتخاباتی برای برگزیدن رئیس كشور ندارند هم جداست:‌ از عربستان بگیرید تا اردن و شیخ نشین ها و برخی كشورهای عربی آفریقا.

***
آمریكادر واكنش به انتخابات اخیر سوریه، آن را یك "صفر بزرگ"‌ خواند كه هیچ چیزی را تغییر نمی دهد و نیز اعلام كرد كه به مخالفان اسد،‌ سلاح های پیشرفته تری خواهد داد!

تقریباً‌ همزمان با سوریه،‌ انتخابات ریاست جمهوری مصر هم برگزار شد و ژنرال سیسی با یك رقیب ضعیف رقابت كرد و همان طور كه پیش بینی می شد،‌ با 97 درصد انتخابات را برد. آمریكا،‌ این انتخابات را به رسمیت شناخت و برای همكاری با ژنرال،‌ اعلام آمادگی كرد.

واقعیت تلخ این است كه آمریكایی ها به دموكراسی و حقوق بشر در خاورمیانه پایبند نیستند. آنها صرفاً‌ در اندیشه منافع شان هستند و این البته امری طبیعی است. دموكراسی و حقوق بشر ، تا زمانی دغدغه آمریكایی هاست كه بتوانند از این دو اهرم برای حفظ منافع خودشان استفاده كنند و الّا چرا در خصوص گسترده ترین و آشكارترین موارد نقض سیستماتیك حقوق بشر در عربستان یا سرزمین های اشغالی فلسطین كاری نمی كنند؟

رفتار دوگانه آمریكا در قبال دو انتخابات سوریه و مصر نیز نمونه بارز دیگری است از استانداردهای چندگانه ایالات متحده در قبال مسأله حقوق بشر و دموكراسی؛ چرا كه از یك كودتاچی كه در انتخاباتی با مشاركت تنها 47 درصد مردم برنده شد حمایت می كند و  تبریك می گوید ولی انتخابات سوریه كه با 73 درصد مشاركت همراه بود را یك "صفر بزرگ"‌می نامد.
منظور دفاع از اسد نیست بلكه نقد رفتار منافقانه آمریكاست. دموكراسی ،‌دموكراسی است و دیكتاتوری هم دیكتاتوری.

***
سؤال مهم این است كه آیا انتخابات ریاست جمهوری در سوریه منطبق با استانداردهای جهانشمول دموكراسی بود؟ و آیا اسد واقعاً‌ پیروز انتخابات بود؟

همان طور كه در صد مطلب گفته شد،‌ دموكراسی در جهان عرب، هرگز جدی نبوده است اما در میان خود كشورهای عربی، رده بندی هایی وجود دارد و همه شان یكسان عمل نمی كنند. مثلاً‌ در عراق بعد از صدام ،‌ استاندارد دموكراسی ارتقاء جدی داشته است یا در لبنان، گونه دیگری از دموكراسی رایج است. در مصر ،‌بعد از سه دهه "دموكراسی مبارك محور"،‌ اسلام گرایان جو زده اخوانی با رأی مردم بر سر كار آمدند و برغم انتخاب دموكراتیك شان،‌ رفتاری غیر دموكراتیك داشتند و سرانجام یك ژنرال از راه رسید تا یك عقب گرد تاریخی، دیكتاتوری جدیدی را از دل نمایش دمكراسی به وجود آورد. در لیبی هم نوعی دموكراسی آمیخته با هرج و مرج نهادینه شده جاری است كه مختص این كشور است و قس علیهذا درباره سایر كشورهای عربی كه هر از گاهی انتخابات برگزار می كنند.

در سوریه نیز بعد از ده ها سال حكومت تك حزبی بعثی ها،‌ بشار اسدی كه بسان پدرش عادت به برنده شدن در انتخابات تك كاندیدایی (!) داشت،‌ زیر فشارهای جدی اصلاحاتی را انجام داد و برای اولین بار به انتخابات چند كاندیدایی تن داد كه هر چند با استاندارهای یك انتخابات واقعی فاصله دارد،‌اما یك گام به جلو بود.

فارغ از آنچه منابع رسمی در سوریه اعلام كرده اند،‌ واقعیت مبتنی بر تحلیل و خبرهای موثق حاكی از آن است كه مردم سوریه هم در انتخابات شركت گسترده ای داشته و هم با رأی بالایی به اسد رأی داده اند.

این البته به معنای رضایت واقعی مردم سوریه از اسد نیست بلكه این حضور و این رأی ناشی از واقع نگری مردمی است كه در خطرناك ترین وضعیت تاریخ معاصر خود قرار گرفته اند.

دموكراسی هر چند برای ملت ها، بسیار خوشایند است اما مقدم بر آن، امنیت است. مردم سوریه در سال 2011 (نوروز 1390 خورشیدی) منتقد جدی سیاست های تكروانه اسد بودند و اعتراضات خیابانی علیه او شكل دادند و نیروهای امنیتی اسد نیز آنان را سركوب كردند.

اما در ادامه، این تقابل مردم آزادیخواه و حكومت اسد نبود كه جریان یافت بلكه اسلامگرایان افراطی از سراسر جهان روانه سوریه شدند تا بتوانند بزعم خود ،‌ حكومت اسلامی را در عراق و شام برقرار سازند.

مردم سوریه اكنون می بینند كه در مناطق تحت سیطره مخالفان،‌ چه بلایایی به اسم اسلام توسط متحجرین مسلح بر سر مردم می آید. سوری ها در دوران اسدها، در یك فضای بسته سیاسی می زیستند اما آزادی های اجتماعی آنان،‌ زبانزد كشورهای عربی بود، شهرهای بسیار امنی داشتند و معیشت شان مقبول بود. اینك اما می بینند كه مخالفان مسلح، نه تنها قائل به آزادی های سیاسی نیستند، بلكه معیشت شان را هم نابود كرده اند و امنیت را از بین برده اند و آزادی های اجتماعی را نیز ممنوع می كنند،‌ به گونه ای كه حتی مردم را به ضرب شلاق،‌ راهی صف های نماز جماعت می كنند!

طبیعی است در چنین شرایطی،‌ مردم سوریه اختلافات سیاسی خود با اسد را كنار بگذارند و با ترجیح "امنیت"‌ بر هر چیز، با رأی دادن به او -برغم اختلافات مبنایی شان- او را در برابر تروریست ها حمایت كنند.

اگر آمریكا و متحدانش واقعاً‌ معتقد به دموكراسی در خاورمیانه هستند، باید بین اسدی كه توانسته با همین شرایط نیم بند،‌ رأی مردم را به دست آورد و تروریست هایی كه بسیاری شان حتی سوری هم نیستند و به اذعان منابع اطلاعاتی غربی از 78 كشور جهان به سوریه رفته اند تا "جهاد"(!) كنند،‌ ولو با استدلال معروف "بد و بدتر"‌ از اولی حمایت كنند ولی بازی سیاست ،‌ ناپاكیزه تر از این این حرف هاست.

اسد،‌ البته شایسته تبرئه شدن در پیشگاه تاریخ به دلیل ایجاد شرایطی كه منجر به تقابل دولت و مردم شد، نیست ولی او اكنون رأی ولو اضطراری مردم كشورش را گرفته و دارد با افراط گرایانی مانند داعشی ها و جبهه النصره كه توحش شان عیان است می جنگد؛ تروریست هایی كه یكی از آنها بعد از بازگشت به موطنش اروپا، یك علمیات تروریستی در بلژیك انجام داد و چهار نفر را كشت و این آغاز راه است.