عیسی نظری سردبیر نویدآذربایجان: نگرانی از تدریس زیان مادری یك توهم است |
اگر به ترك ها فحش بدهید، بیگانه بنامید و وقتی اعتراض كنیم ننه من غریبم دربیاورید كه ای آقا شما كه ترك نیستید، ما ترك های آن طرف مرز را می گوییم یا وقتی از نام ارمنی ها سو استفاده می كنید و بنام آنها به حزبی فاشیستی به نام داشناك اجازه می دهید كه در ناف تهران مركز زندگی ترك های ایران به آن مردم اهانت روا دارند بدانید كه ... |
مسئله اقوام در چهارچوب هویت و شاخصه های دموكراسی قابل حل و قابل هضم است، نگرانی دولت و یا حتی روشنفكران غالبا مركز نه تنها بی سبب و بدون علت است حتی در تقسیم بندی به توهم شباهت دارد. اما به هر حال ممكن است عده ای بدون سوء نیت خاص، واقعا نگران استقلال به اصطلاح خانه پدری باشند، در این صورت زبان مادری به عنوان یك عضو موثر دیگر همراه پدر می تواند از تمامی توهمات و نگرانیها جلوگیری كند. بحث چند جوان ترك آنطرف مرز در یك كشور دیگر آنهم مربوط به یكصد سال پیش نیست، چه آنها در خواسته سال های قبل خود باقی مانده باشند و چه از آن عدول نموده باشند، بحث در داخل ایران مربوط به حواشی یك كشور بزرگ است كه در قسمتی از این مملكت كردها-تركها-لرها-بلوچ ها-عرب ها- و الی ماشاءالله اقوام بزرگ و كوچك دیگری كه وجود دارند،در مرحله اول و اولین گام پذیرش این انسان ها در هویتی واقعی كه مال آنها ست، قبل ازآنكه آمریكائی كشف شود، قبل ازآنكه انگلستانی قدم به ایران بگذارد، قبل از اینكه كشور پرتقال و یا اسپانیا شروع به مراوده و داد وستد با دولت های كشور ایران بنمایند، این ملت ها حضور داشته اند، حضوری با ماهیت ممالك محروسه ایران، ملت هایی كه در كنار هم سالیان سال حتی هزاران ساله از این كشور حراست و حفاظت كرده اند، حرف اصلی این است، این انسانها تا زمانیكه هویت خودشان مورد تعرض و اهانت قرار نگرفته است هرگز در پی اعلام آن هم نبودند، اما زمانیكه احساس كنند عده ای حالا یا روشنفكر مركز و یا كاریكاتوریست و یا فیلم ساز و یا رادیو و تلویزیون مملكت یا رئیس جمهور و یا سیاست كشور در جهت محو هویت انسانی آنان گام بر میدارد، علیه آن فرد و یا سیاست عكس العمل نشان می هند. در طول تاریخ همواره چنین بوده است پس بیایید همانند انسانهایی عاقل كنار یك میز بنشینیم و موارد نهی و نفی هویتی و یا گام های اهانتی از یك طرف و به ترس های استقلال ملی و منافع ملی از طرف دیگر روی میز قرار بدهیم و به همدیگر اطمینان بدهیم نه كشورمان از این امر آسیب ببیند و نه مردم كشور از این مساله آزرده شوند، سیاست های ضد هویتی بنظر من نه تنها استقلال كشور را مستحكم و استحكام نمی بخشد، بلكه امر استقلال را مخدوش می كند، در مقابل نظر شما را هم بعنوان اینكه سیاست هویتی ممكن است به استقلال كشور آسیب بزند، بشنویم و آنرا هم روی میز گفتگو بررسی كنیم و اگر واقعا آسیبی از آن متصور باشد، چاره جویی كنیم و برای آن راه حل پیدا كنیم و الآ تا من گویم مثلا كرد هستم و یا عرب هستم و یا ترك هستم، شما بلااصله آشفته شوید كه مملكت از بین رفت، تجزیه طلبی شروع شد، پان توركیسم به فعالیت خود بازگشت، دردی از این كشور حل نخواهد شد، چه من بخواهم و چه نخواهم، چه شما بخواهید و چه شما نخواهید، هویت هیچكس تغییر نمی كند، هزاران هزار سال است كه عرب، عرب است، كرد، كرد است و ترك، ترك است. اگر مطابق فرمول های پهلوی شوونیست و روشنفكران تحت امر او بخواهید از تز شیخ الاسلامی ها استفاده كنید و بچه های مردم را به محض تولد از آنها بگیرید، زمانه و عصر این توحش و سیاست های بربریستی بسر آمده است. نه جهان انسانی و نه حقوق شهروندی دیگر به دنبال اراجیف به اصطلاح روشنفكران عصرپهلوی نیستند، و نخواهند بود، عرب ایران- ترك ایران درست به اندازه فارس ایران، ایرانی است و در طول تاریخ از كشورمان ایران حفاظت و حراست كرده اند، اصرار به این شعار های شوونیستی بعنوان سیاست ضد هویتی فقط و فقط به اعتماد ملی ضربه می زند، مملكت را دچار پی آمدهای ناخوشایند می نماید. همواره نوشته و گفته ایم، امپراطوری عثمانی كه نود درصد تشكیل دهندگان آن ترك ها بوده اند، وقتی به ایران ما حمله كرده اند، قبل از اینكه سایر مردم مطلع شوند، ترك های همین لب مرز چالدران- ماكو- خوی- تبریز با آنها رودررو شده اند و در هر حمله اجازه پیشروی در داخل مرزهای كشور را نداده اند، همچنانكه وقتی صدام عرب به ایران حمله كرد، عرب های ایران قبل ازهمه و قبل از ما در مقابل آنها جان باختند، از این امتحانات در چهارگوشه این مملكت تمامی مردم سربلند بیرون آمده اند. اگر تركی حرف بزنید ملكت خراب می شود، صدها و هزاران سال در همین آذربایجان مردم تركی حرف زده اند و جایی هم ویران نشده و تجزیه پیش نیامده است. گرفتن مالیات مردم و عدم هزینه برای هویت مردم است كه خرابی و ویرانی به بار می آورد، در آن صورت تجزیه پیش می آید. در پیشگاه این ملت یك میز بگذاریم و در همین حوزه سیاست هویتی و یا ضد هویتی بحث و گفتگو كنیم، در آن صورت ببینیم چه كسی بر اساس عقل و حقوق شهروندی سخن می گوید. و چه كسی در پی برنامه های مستبدانه و دیكتاتوری می رود. مملكت را دوست داریم، مملكت هم و مسئولین آن مملكت هم باید هویت و داشته های مردم آن كشور را دوست بدارند. و الآ همه بلدند نفت بفروشند، مالیات بگیرند و كسی هم بخواهد از داشته های مردمی خود حرف بزند، بولتن در بیاورند كه این آقا تجزیه طلب است و یا پان توركیست است. تجزیه طلب و پان شوونیست آن مخ های پوسیده ای است كه در مركز نشسته و در پی سیاست های ضد هویتی خود، از زبان مادری مردم هم هراس دارند و لابد خانه پدری اصطلاحی برای رودررویی با اصلی ترین هویت انسانی یك انسان است، بدون زبان فهم انسانی غیر قابل توضیح می شود، هم زبان مادری و هم خانه پدری هویت توامان انسان است. ما فداییان هم زبان مادری و هم خانه پدری هستیم و اما ورود به مسئله و بررسی گفتگوی جناب علی یونسی می تواند گام اول گفتگوی اقوام تلقی شود . من سال ها پیش همزمان اعلام تز جناب رئیس جمهور خاتمی برای گفتگوی تمدن ها، راه اندازی گفتگوی داخلی را هم پیشنهاد كردم، اما و گویا این زمانه برای آن متناسب بوده است و همین قدم جناب یونسی را به فال نیك میگیریم. آقای یونسی مقدمه بسیار زیبایی به عنوان پازل ایران مطرح كرده اند و وجود آنها را در حواشی اتفاقا برای ایجاد پل ارتباطی با جهان یك فرصت مغتنم شمرده اند، و حتی پلی هم به داخل زده و سایر اقلیت های مذهبی را هم فرصت شمرده اند، اما اشاره آقای یونسی به تاریخ و برخی استنباط ها تنها راجع به اقوام نبوده است. نه اینكه مسائلی اتفاق نیفتاده بلكه در سلسله های امپراطوری و یا شاهنشاهی معمولا درگیری اقوام با خودشان بیشتر از درگیری آنها با دیگر اقوام بوده است، حتی گاها برادران و فرزندان یك سلسله شاهی سالهای متمادی با همدیگر درگیر شده اند. یعنی در طول تاریخ ترك ها و یا كرد ها ویا فارس ها با خودشان یعنی با اقوام خودشان بیشتر درگیر بوده اند و تا با دیگر اقوام، منظورم این است كه مسائل تاریخی و پیامد های ناشی از استبداد و دیكتاتوری عامل این درگیریها بوده كه وجه كوچكی از آن نسبت به اقوام مختلف است. من با یك خانواده كرد بارزانی از زمان پناهندگی آنها در ایران دوستی عمیق دارم، آنها چندین برادر هستند، سالهای سال با بعثی ها جنگ كردند ولی برادران آنها در جنگ با كردها شهید شدند، منظورم این است كه در تاریخ كرد با كرد – عرب با عرب بیشتر درگیر شده اند، تا با اقوام دیگر، بنابراین وجود این درگیریها نباید علت تضاد و تناقض ماهیتی اقوام باشد، علت آنها مسائل دیگری است كه از كمبود دموكراسی و زندگی مدنی ناشی شده است. و اما یك نتیجه گیری جناب یونسی را دقیق ارزیابی نمی كنم، اشاره جناب یونسی به مسئله پیشه وری همچنانكه سوال كننده سعی در كشاندن آقای جواب دهنده به آن مسیر بوده، حكایت تاثیر از همان تاریخ است. اگر مسائل تاریخی هم با دقت بررسی شود، نتیجه های متفاوتی بدست می دهد، پیشه وری در مقابل غول دیكتاتوری شاه كه متكی به آمریكا بوده است در اول به عنوان كاندید و نماینده مردم تبریز وارد تهران می شود، اما تهران از پذیرش كسی كه گفتار و كردارش « از نوشته هایش معلوم است » فقط ایران بوده است و آذربایجان توامان با ایران، اما پس از ستم شاه و ایجاد مسائلی و بخصوص یك غول دیكتاتوری دیگر بنام استالینیسم وحشتناك در بسیار موارد مجبور به انتخاب راههایی شده است، كه بر اراده او استوار نبوده است، بررسی همه جانبه مسائل پیش آمده امیدوارم ذهن آقای یونسی را به واقعیت نزدیك كند، ارتش شاه هرگز نمی توانسته همپای مردم مسئله ای را حل نماید، شاه به دستور غرب وحشی آنزمان با كشتار مردم همواره مسائل را ختم نموده است. امیدواریم با بحث های سازنده از گفتگوهای اینچنینی نتیجه بگیریم، كشتار مردم آذربایجان و بیشتر مردم تبریز بر فرض هم در میان آنها عناصر روس زده وجود داشته باشد، قابل حمایت نیست، شاه یك قاتل بوده همچنانكه در ایران 57 آدم كشته است و همزمان و قبل از آن نیز در آذربایجان كشتار كرده است، در سایر موارد هم به هر دلیل چنین نموده است. توسعه ناموزون قبل از انقلاب و بعد از انقلاب به لحاظ سیاست تمركز بوده است و چون این سیاست غلط بوده، نتایج آن زیانباربوده است، بر خود تهران هم فشار وارد می شود چون از چهارگوشه مملكت همه به سوی تهران هجوم می برند. مشكل مملكت وجود شوونیستهای باستان گرا استكه تحت هر عنوانی اذهان مسئولین را مغشوش می كنند والا در مسئله هویت مشكلاتی كه وجود دارد، ناشی از هویت مردم نیست، هر اتفاق بدی كه افتاده ناشی از انكار هویت مردم بوده است یعنی مشكل این نیست كه فلانی ترك است اما روزی كه یك روزنامه نگار به آنها اهانت كند، می بینید كه هزاران نفر به خیابان ریخته اند، یك روستایی در گوشه ای هزاران سال است كه وجود دارد اما اگر روزی یك نفر وجود آن روستا را انكار كند، مسئله ایجاد می شود، این را باید مسئولین بدانند. بگذارید یك مثال بزنم هزاران سال بود كه خلیج فارس وجود داشت هیچكس بدان كاری نداشت روزی كه یك سازمانی نقشه ای چاپ كرد و هویت فارسی آنرا انكار نمود، میلیون ها نفر حتی خود من عكس العمل نشان دادیم .من می خواهم نام این باستانگرایان را فتنه جو بنامم، اول انكار و اهانتی روا می دارند و چون مردم از آن ناراحت شده و عكس العمال نشان می دهند، واویلا در میآورند كه مملكت از بین رفت، تجزیه شد. آقای یونسی! به همان سوال كننده مجله بفرمایید كه این مملكت به سادگی تجزیه نمی شود، چون ملت های ایران هزاران سال است كه آنرا درصحنه حوادث محافظت نموده اند، مركزنشینان باستانگرا بیخود و بی جهت توهم ایجاد نكنند، شما در برابر هویت مردم مطابق مدنیت و دموكراسی رفتار كنید، همین مردم حواشی همانند هزار سالگان همچنان از این كشور مرزبانی می كنند، اما اگر به ترك ها فحش بدهید، بیگانه بنامید و وقتی اعتراض كنیم ننه من غریبم دربیاورید كه ای آقا شما كه ترك نیستید، ما ترك های آن طرف مرز را می گوییم یا وقتی از نام ارمنی ها سو استفاده می كنید و بنام آنها به حزبی فاشیستی به نام داشناك اجازه می دهید كه در ناف تهران مركز زندگی ترك های ایران به آن مردم اهانت روا دارند بدانید كه سیاست هویت را به سیاست ضد هویت ارتقا داده اید و مملكت را به سوی سرنوشت حداقل نا مفهومی سوق می دهید، ما ترك هستیم و ایرانی ،هم به ترك بودن خودمان افتخار می كنیم و هم به ایرانی بودن خودمان افتخار كرده ایم و افتخار خواهیم كرد. زبا مادری توامان خانه پدری است و هر دو همانند بال های یك پرنده است، پرواز از این پرنده بدون وجود هر یك از آن بالها ممكن نیست. |
منبع خبر : نویدآذربایجان |
+0 به یه ن / بپسند
�